خاک آفتاب خورده
خاک باران خورده
خاک سرد
خاک ترک خورده
خاکی که جای من تو را در بطنش دارد
تکه ای از من در سردترین گوشه ی این شهر
ماه هاست تنهایی خواب می بیند
و من خواب تنهاییم را واژه می کنم به خیال شعر
گوشه ای از من تکه ای از این خاک را بارور کرده
فردا روز کاشت دانه است دلبرک ...
آسوده بخواب شیرینم ، پروانه ها برات لالایی می خوانند
عشق من !
عزیزکم ...
کاش فقط چند لحظه آغوشت یا چشمهات حتی ...