قبر افکاراتم
حالمان بد نيست غم کم مي خوريم, کم که نه، هر روز کم کم مي خوريم...
 
 

آهای تو که عشق منی به فکر من باش یه کمی
به فکر من که عاشقم ولی تو بی خیالمی

به فکر من که بعد تو خسته و بی طاقت شدم
آهای به فکرتم هنوز به فکر من باش یه کمی

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم
آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم
آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه می کشیم

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم
آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم
آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه می کشیم

آهای تو که عشق منی به فکر من باش یه کمی
به فکر من که عاشقم ولی تو بی خیالمی

به فکر من که بعد تو خسته و بی طاقت شدم
آهای به فکرتم هنوز به فکر من باش یه کمی

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم
آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم
آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه می کشیم

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم
آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم
آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه می کشیم


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

برای مسواک:

 

بدترین محل برای قرار دادن

 

مسواک سینک دستشویی است. البته خود سینک مشکلی ندارد و همه مشکل آن نزدیکی به توالت است.
به گفته محققان و میکروب‏شناسان دانشگاه آریزونا، به طور متوسط در یک کاسه توالت حدود 
۳میلیون میکروب وجود دارد. این میکروب‏ها می‏توانند تا ۲ متر جابه‌جا شوند و روی زمین، دیوارها و روی مسواک قرار بگیرند. بهتر است مسواک را بیرون توالت در کابینت دارو یا یکی از کابینت‏های آشپزخانه نگهداری کنید.

 

برای کفش و دمپایی:

 

بدترین محل برای گذاشتن کفش و

دمپایی کمد اتاق خواب است. راه رفتن در خانه با کفشی که با آن بیرون خانه راه رفته‏اید، مهم‌ترین راه انتقال میکروب‏ها، مواد آلرژن و آلایندهها به داخل خانه است. بهتر است کفش‌‏ها را در قفسه یا کمد کوچکی در نزدیک‏ترین نقطه به در ورودی آپارتمان قرار دهید و با این کار از ورود آلودگی به خانه پیشگیری کنید.

برای خواب:

 

بدترین محل برای خوابیدن زیر پتو است. موقع خواب به طور کامل زیر پتو نروید و پتو را روی سرتان نکشیدگرم شدن زیاد موجب می‏شود نتوانید خواب راحتی داشته باشید. هلن برگز، متخصص چرخه بیولوژیک از دانشگاه راش شیکاگو در این باره می‏گوید: «هنگام خواب به طور طبیعی دمای بدن کاهش پیدا می‏کند و این موضوع موجب می‏شود افراد خواب راحتی داشته باشند. در واقع

بدن برای داشتن خواب راحت دما را از طریق دست‏ها و پاها از دست می‏دهد.»(راد اس ام اس)

توصیه می‏شود هنگام خواب ابتدا برای اتساع رگ‏ها جوراب بپوشید بعد جوراب را درآورید و اجازه دهید پاهایتان از پتو بیرون باشد.

برای نگهداری باقیمانده غذا:

 

بدترین محل برای گذاشتن باقیمانده غذا یخچال است. قرار دادن یک ظرف بزرگ غذای داغ به‌طور مستقیم در یخچال روش مناسبی برای سرد کردن غذا و پیشگیری از مسمومیت غذایی نیست. دکتر پیتر سیندر، محقق و استاد مدیریت و تکنولوژی در این باره می‏گوید: «در این صورت ممکن است برای کاهش دمای قسمت میانی غذا زمان زیادی لازم باشد و این محل به مکان مناسبی برای رشد و تکثیر باکتری‏ها تبدیل شود.» شما می‏توانید غذا را تا یک ساعت (راد اس ام اس)پس از پخت برای خنک شدن بیرون نگه دارید و سپس در یخچال قرار دهید. یا غذا را در ظروف کوچک‏تر بریزید و در یخچال قرار دهید، در این صورت غذا زودتر سرد می‏شود.

برای نصب برگه ‌یادآوری:

 

بدترین محل برای چسباندن برگه یادآوری کارها، در یخچال است. چون شما وقتی می‏خواهید چیزی از یخچال بردارید سراغ آن می‏روید و ممکن است اصلا به برگه‏ای که روی یخچال نصب کرده‏اید توجه نکنید. به عقیده روان‌شناسان، دیدن کمک ‏کننده است، اما به شرطی که به آن توجه شود. در یک بررسی مشخص شد نصب تابلویی که افراد را

تشویق می‏کند به جای استفاده از آسانسور از

پله استفاده کنند، (radsms.com)موجب می‏شود افراد تا ۲۰۰ درصد بیشتر از پله استفاده کنند. بهتر است برگه یادآوری کارها را در محلی که به آن توجه می‏کنید مثلا کنار تلویزیون قرار دهید. نکته دیگر آن که ذهن خیلی سریع به این محل عادت می‏کند و توصیه می‏شود هر چند وقت یک بار محل برگه‌های یادآوری را تغییر دهید.

برای نشستن در هواپیما:

 

بدترین جای نشستن در هواپیما انتهای سالن است. اگر در پروازهای هوایی حال‌تان بد می‏شود، انتهای سالن ننشینید. انتهای هواپیما از قسمت جلویی بلندتر است و هر چه از مرکز دورتر شوید حرکات بالا و

پایین شدن را بیشتر احساس خواهید کرد. بهترین محل برای نشستن در هواپیما نزدیک‏ترین محل به بال‏هاست.

برای گذاشتن کیف‌دستی:

 

بدترین محل برای گذاشتن کیف دستی میز آشپزخانه است. کیف‌دستی شما وسیله حمل‌ونقل میکروب‏هاست. محققان در بررسی‏های خود در هر سانتی‏متر مربع از سطح کیف‌دستی و کیسه‏های خرید، ۶۵ هزار باکتری مشاهده کرده‏اند. شاید باور نکنید، اما یک‌سوم کیف‌دستی‏ها و کیسه‏های خرید حاوی باکتری‏های مدفوعی بوده‏اند. خانم‏ها کیف‌شان را همه‌جا همراه خودشان می‏برند. با قرار دادن کیف روی میز رستوران، کف اتوبوس و ایستگاه مترو آلودگی‏ها روی آن قرار می‏گیرند. بهتر است کیف‌تان را در کشو یا روی صندلی و خلاصه هرجایی به جز جایی که غذا تهیه یا خورده می‏شود قرار دهید.

برای ورزش در کلاس بدنسازی:

 

بدترین محل برای ایستادن در کلاس‌های

بدنسازی و ورزش، ردیف جلو و روبه‌روی آینه است. شاید به دلیل این‌که خودتان را در آینه ببینید، جایتان را تغییر دهید، اما نتایج یک بررسی که در سال ۲۰۰۳ انجام شده است،(radsms.com) نشان داده است اگر خودتان را هنگام انجام تمرینات ورزشی نبینید، بهتر است. در این تحقیق، ۵۸ زن که شدت و نوع ورزش یکسانی داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج تحقیقات نشان داد آنهایی که هنگام انجام تمرین‏های

ورزشی خودشان را در آینه می‏دیدند در مقایسه با افرادی که در اتاقی بدون آینه ورزش می‏کردند احساس بدتری نسبت به بدنشان داشتند. بهتر است جایی از کلاس را که روبه‌روی آینه نباشد و در ضمن بتوانید تمرینات را به خوبی ببینید و تمرکز داشته باشید، انتخاب کنید.

برای چراغ مطالعه:

 

برخی افراد عادت دارند قبل از خواب مطالعه کنند و کتاب داستان بخوانندبدترین محل تابیدن نور مطالعه شبانه بالای سر است. نتایج مطالعات نشان داده است نور مستقیم در بالای سر موجب تاخیر در ترشح ملاتونین و اخلال در خواب شبانه می‏شود. بهتر است یک نور موضعی ملایم را روی کتاب بتابانید. در این صورت شما می‏توانید کتاب بخوانید در حالی‌که اتاق تاریک است و بدن‌تان می‏تواند برای خواب آماده شود.

برای گذاشتن داروها:

بدترین محل برای نگهداری داروها حمام است. دمای یک حمام حاوی بخار به راحتی به ۳۷ درجه سانتی‏گراد می‏رسد که از دمای پیشنهادی برای نگهداری بیشتر داروها بالاتر است. بهترین محل برای نگهداری داروها جایی سرد و خشک مانند یخچال است.

 

برای گذاشتن میوه‏ ها تا قبل از شستن آنها:

بدترین جا برای گذاشتن میوه‏ها قبل از شستن، سینک آشپزخانه است. به گفته دکتر کلی رینولد ـ استاد میکروب‏شناسی دانشگاه آریزونا ـ سینک آشپزخانه بیشترین میزان میکروب را دارد و میزان آلودگی آن حتی از توالت بیشتر استتوصیه می‏شود میوه‏ها را در سبدی بگذارید و بدون این‌که با سینک تماس داشته باشند آنها را بشویید. اگر میوه‏هایی مانند توت‌فرنگی و

شاتوت که بدون پوست کندن خورده می‏شوند، هنگام شستن در سینک افتاد آن را دور بیندازید و از خوردنش‌ صرف‌نظر کنید.

برای استفاده از هدفن:

بدترین محل‏ها برای استفاده از هدفن هواپیما، قطار یا ایستگاه مترو استهرچند شاید در ظاهر گوش دادن به موسیقی دلخواه از شنیدن سروصدای موجود در این محل‏ها بهتر باشد، اما بررسی‏ها نشان داده است استفاده از هدفن در محیط‏های پر سر وصدا احتمال بلندتر کردن صدا را بیشتر می‏کند. محققان دانشگاه هاروارد دریافته‏اند افراد در محیط‏های آرام صدا را در سطح ایمن‏تری تنظیم می‏کنند،(راد اس ام اس) اما وقتی صدای زمینه‏ای مانند سر و صدای سالن هواپیما به محیط اضافه می‏شود تا ۸۰ درصد و تا ۸۹ دسی بل صدا را بالا می‏برند.(radsms.com) این میزان بلندی صدا در طولانی‌مدت می‏تواند در افراد

آسیب شنوایی ایجاد کند. بهتر است در محل‏های پر سر و صدا از هدفن استفاده نکنید، هرچند در بررسی محققان دانشگاه هاروارد مشخص شد تنها ۲۰ درصد افراد مورد

مطالعه با بالا رفتن سر و صدای محیط استفاده از هدفن را کنار گذاشتند.

برای نگهداری از قهوه:

 

کارشناس صنایع غذایی و استاد دانشگاه کلمسون در این باره می‏گوید: «هر بار که آن را از یخچال یا فریزر بیرون

 

می‏آورید دمای آن تغییر می‏کند و این موضوع روی طعم قهوه تاثیر می‏گذارد. درست مثل این‌که یک فنجان قهوه را بارها و بارها بجوشانید.» دانه‏ها یا پودر قهوه را در قوطی‏های شیشه‏ای نیمه شفاف دردار ریخته و در کابینت آشپزخانه نگهداری کنید.

برای تماشای تلویزیون:

محل تماشای تلویزیون جایی است که غذا می‏خورید. بررسی‏ها نشان داده است تماشای تلویزیون هنگام غذا خوردن موجب می‏شود نتوانید به مقدار غذایی که می‏خورید توجه کنید. نتایج مطالعه‏ای که در سال ۲۰۰۶ روی گروهی داوطلب انجام شد نشان داد افراد هنگام تماشای تلویزیون تندتر غذا می‏خورند. همچنین هنگام تماشای برنامه‏ های تفریحی مصرف ماکارونی و پنیر تا ۷۱ درصد بیشتر می‏شود.(راد اس ام استوصیه می‏شود تلویزیون را در نزدیکی میز غذاخوری قرار ندهید و هنگام غذاخوردن تلویزیون را خاموش کنید. بهترین محل تماشای تلویزیون جایی دور از آشپزخانه است که حتی اگر هوس‌خوردن چیزی به سرتان زد مجبور شوید چند قدمی تا آشپزخانهراه بروید.

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن

 

پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.

 

عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.

 

بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.

 

سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.

 

خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.

 

ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.

 

بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.

 

با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.

 

پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.

 

سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.

 

روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.

 

ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.

 

تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.

 

محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.

 

سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.

 

سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.

 

شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو.

 

لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.

 

حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.

 

ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.

 

سالم ترین کلمه "سلامتی"است... به آن اهمیت بده.

 

اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن.

 

بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی"است... مراقب آن باش.

 

دوستانه ترین کلمه "رفاقت"است... از آن سوءاستفاده نکن.

 

زیباترین کلمه "راستی"است... با ان روراست باش.

 

زشت ترین کلمه "دورویی"است... یک رنگ باش.

 

ویرانگرترین کلمه "تمسخر"است... دوست داری با تو چنین کنند؟

 

موقرترین کلمه "احترام"است... برایش ارزش قایل شو.

 

آرام ترین کلمه "آرامش"است... به آن برس.

 

عاقلانه ترین کلمه "احتیاط"است... حواست را جمع کن.

 

دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت"است... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.

 

سخت ترین کلمه "غیرممکن"است... وجود ندارد.

 

مخرب ترین کلمه "شتابزدگی"است...مواظب پلهای پشت سرت باش.

 

تاریک ترین کلمه "نادانی"است...آن را با نور علم روشن کن.

 

کشنده ترین کلمه "اضطراب"است...آن را نادیده بگیر.

 

صبورترین کلمه "انتظار"است... منتظرش باش.

 

بی ارزش ترین کلمه "انتقام"است... بگذاروبگذر.                              ارزشمندترین کلمه "بخشش"است... سعی خود را بکن.

قشنگ ترین کلمه "خوشروئی"آست... راز زیبائی در آن نهفته است.

 

تمیزترین کلمه "پاکیزگی"است... اصلا سخت نیست.

 

رساترین کلمه "وفاداری"است... سر عهدت بمان.

 

تنهاترین کلمه "گوشه گیری"است...بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.

 

محرک ترین کلمه "هدفمندی"است... زندگی بدون هدف روی آب است.

 

و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است... پس پیش به سوی آن

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين


آخرين جملات يك حسابدار:ببخشيد اون لوله آفتابه است يا تفنگه...
 
آخرين جملات يك برقكار: خوب حالا روشنش كن....
 
آخرين جملات يك ملوان زيردريايي: اينجا خيلي گرمه شيشه رو بده پايين...
 
آخرين جملات يك متخصص خنثي بمب: اين سيم آخري رو كه قطع كنم تمومه...
 
آخرين جملات يك نارنجك انداز: گفتي تا چند بشمرم؟
 
آخرين جملات يك جهانگرد در آمازون: اين نوع مار رو ميشناسم، سمي نيست...
 
آخرين جملات يك پليس: شيش بار شليك كرده، ديگه گلوله نداره...
 
آخرين جملات يك خبرنگار: بله، سيل داره به طرفمون مياد....
 
آخرين جملات يك دربان: مگه از روي نعش من رد بشي...
 
آخرين جملات يك ديوانه: من يه پرنده ام...
 
آخرين جملات يك شكارچي: مامانت كجاست كوچولو؟
 
آخرين جملات يك قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...
 
آخرين جملات يك كارآگاه خصوصي: قضيه روشنه، قاتل شما هستيد...
 
آخرين جملات يك گروگان: من كه ميدونم تو عرضهء شليك كردن نداري...
 
آخرين جملات يك انسان عصر حجر: فكر ميكني توي اين غار چيه؟
 
آخرين جملات يك معلم رانندگي: نگه دار! چراغ قرمزه...
 
آخرين جملات يك فرشته : خدايا واقعا با اين بالها مي تونم بپرم...
 
آخرين جملات يك محكوم به اعدام: اميدوارم بتونم جبران كنم...

ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين


وقتي من يك كاري را دير تمام مي‌كنم، من كند هستم.
وقتي رئيسم كار را طول دهد، او دقيق و كامل است.

وقتي من كاري را انجام ندهم، من تنبل هستم.
وقتي رئيسم كاري را انجام ندهد، او مشغول است.

وقتي كاري را بدون اينكه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم.
وقتي رئيسم اين كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است.

وقتي من سعي در جلب رضايت رئيسم داشته باشم، من چاپلوسم.
وقتي رئيسم، رئيسش را راضي نگاه دارد، او همكاري مي‌كند.

وقتي من اشتباهي كنم، من نادان هستم.
وقتي رئيسم اشتباه كند، او مانند ديگران يك انسان است.

وقتي من در محل كارم نباشم، من يك جايي خارج از محل كار در حال گشت‌زدن هستم.
وقتي رئيسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است.

وقتي يك روز مرخصي استعلاجي داشته باشم، من هميشه مريض هستم.
وقتي رئيسم در مرخصي استعلاجي باشد، او حتماً خيلي بيمار است.

وقتي من مرخصي بخواهم، بايد يك جلسه دليل و توجيه بياورم.
وقتي رئيسم به مرخصي برود، بايد مي‌رفت چون خيلي كار كرده است.

وقتي من كار خوبي انجام مي‌دهم، رئيسم هرگز به خاطر نمي‌آورد.
وقتي من كار اشتباهي انجام دهم، رئيسم هرگز فراموش نمي‌كند


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين



اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در
زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود.

اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم
و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با
... کلمۀ "تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی
میشناسید.

اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه
نام کشور عزیزمان میباشد؟

اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در
انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.

آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد
که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند و
هنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.

آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب
پست تر است؟!!!!

حد اقلّ بیائید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار (حقارت پذیری)
را کنار بگذاریم.

بجای "غذا" بگوئیم "خوراک"

بجای "نفر" بگوئیم "تعداد" و یا "تن"(هرچند عربیست)

بجای "پارس سگ" بگوئیم "واق زدن سگ"

بجای " شاهنامه آخرش خوش است " بگوئیم "جوجه را آخر پائیز میشمارند"و.....


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید.وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید...

که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.

سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند.

یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد او شروع به خاراندن سرش کرد.

میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت ,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.

یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری!!! 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

 

Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.... Who arranged a running competition.

روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
هم مسابقه ی دو بدند .
The goal was to reach the top of a very high tower
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود .
 
A big crowd had gathered around the tower to see the race and cheer on the contestants. ...
جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند ...
 
The race began....
و مسابقه شروع شد ....
Honestly,no one in crowd really believed that the tiny frogs would reach the top of the tower
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند .
 
You heard statements such as
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید :

'
Oh, WAY too difficult!!' 
اوه,عجب کار مشکلی !!'

'
They will NEVER make it to the top.' 
'اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند
.'
or:  
یا :
'Not a chance that they will succeed. The tower is too high!' 
'هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلند ه !'
The tiny frogs began collapsing. One by one.... 
قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند ...
 
Except for those, who in a fresh tempo, were climbing higher and higher.... 
بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند ...

The crowd continued to yell,  'It is too difficult!!! No one will make it!' 
جمعیت هنوز ادامه می داد,'خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه !'
 
More tiny frogs got tired and gave up.... 
و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف 
...
But ONE continued higher and higher and higher.... 
ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر ....

This one wouldn't give up
این یکی نمی خواست منصرف بشه !
At the end everyone else had given up climbing the
tower. Except for the one tiny frog who, after a big effort, was the only one who reached the top
بالاخره بقیه ازادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه
کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید !

THEN all of the other tiny frogs naturally wanted to
know how this one frog managed to do it
بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو
انجام داده؟
A contestant asked the tiny frog how he had found the strength to succeed and reach the goal
اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟
 
It turned out.... 
و مشخص شد که ...

That the winner was DEAF!!!! 
برنده ی مسابقه کر بوده !!!

The wisdom of this story is
Never listen to other people's tendencies to be negative or pessimistic. ...   because they take your
most wonderful dreams and wishes away from you -- the ones you have in

your heart!

Always think of the power words have
Because everything you hear and read will affect your actions
نتیجه ی اخلا قی این داستان اینه که :
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون
اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید!
همیشه به
قدرت کلمات فکر کنید .
چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره
Therefore
پس :

ALWAYS be.... 
همیشه ....


POSITIVE
مثبت فکر کنید !

And above all
و بالاتر از اون

Be DEAF when people tell YOU that you cannot fulfill your dreams
کر بشید هر وقت کسی خواست به شما  بگه که به آرزوهاتون نخواهید
رسید !

Always think
و هیشه باور داشته باشید :
God and I can do this
من همراه خدای خودم همه کار می تونم بکنم
Most people walk in and out of your life......but FRIENDS Leave footprints in your heart  
  آدم های زیادی به زندگی شما وارد و از اون خارج میشن... ولی
دوستانتون جا پا هایی روی قلبتون جا خواهند گذاشت
 

so
God
please give us best friend
&
help us to be best friend to others
the one you want from us

 

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

پروانه ها با پای خود مزه را احساس میکنند .

ـ شتر در هنگام تشنگی میتواند ۹۵ لیتر آب را در کمتر از ۳ دقیقه بنوشد .

ـ تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند.

ـ وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است .

ـ اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد .

ـ اولین آدامس را جان کورتیس در سال ۱۲۲۷ شمسی ساخت .

ـ تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیة چشم است .

ـ با ۳۰ گرم طلا میتوان نخی به طول ۸۱ کیلومتر درست کرد .

ـ سومریها در قرن چهارم قبل از میلاد خط را اختراع کردند .

ـ یک دهم مردم جهان در جزیره ها زندگی می کنند .

ـ اولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید .

ـ فیل بالغ در روز ۲۲۰ کیلوگرم غذا و۲۰۰ لیتر آب مصرف میکند .

ـ تعداد حشرات موجود در ۵/۲ کیلومترمربع زمین کشاورزی از انسانهای موجود در کل دنیا بیشتر است.

ـ هرفرد عادی درسرخود ۹۰ تا ۱۲۰ هزار رشته مو دارد.

ـ ریش انسان بالغ بر ۵ تا ۱۵ هزار و یک ابرو ۴۵۰ تا ۶۰۰ تار مو دارد.

ـ گربه وسگ هر کدام ۵ گروه خونی دارند و انسان ۴ گروه.

ـ زنبور عسل دو معده دارد: یکی برای انبار کردن عسل ویکی برای غذا.

ـ سریع ترین عضله بدن انسان زبان است.

 

ـ در سال ۱۹۸۰ بوتان تنها کشور جهان بود که تلفن نداشت.

ـ طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست.

ـ طول رگهای بدن انسان ۵۶۰ هزار کیلومتر است.

ـ در برج ایفل ۲۵۰۰۰۰۰ پیچ به کار رفته است.

ـ میزان انرزی که خورشید در یک ثانیه تولید میکند؛ برای تولید برق مورد نیاز تمام کشورهای جهان در مدت یک میلیون سال کافی است.

ـ خنده آسانتر از اخم کردن است؛ برای خندیدن انسان از ۱۷ عضله صورت وگردن استفاده می کند در حالی که برای اخم کردن از ۴۰ عضله.

ـ گربه در گوشش ۳۲ عضله دارد.

ـ خرسها موجوداتی چپ دست هستند.

ـ مورچه به هنگام مسموم شدن همیشه روی پهلوی راست می افتد.

ـ در فصل پائیز ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار برگ درخت بلوط میریزد.

ـ درصورتی که زنی به کوررنگی مبتلا باشد ؛ فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند.

ـ مغز انسان بیش از سایر اعضای بدن کار میکند وبیش از۲۰% از انرژی بدن را مصرف می کند.

ـ هر یک لیتر بنزین معادل ۵/۲۳ تن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است.

ـ ۹۰% یخ دنیا در سرزمین های قطبی است.

ـ متوسط وزن مردان در کره زمین بیش از وزن زنان است.

ـ نیاز مردان به صحبت کردن در هر روز دوازده هزار واژه، و نیاز زنان ۲۳ هزار واژه است.

ـ اگر تکثیر باکتری تا ۲۴ ساعت ادامه یابد ، توده ۲ تنی از یک باکتری بوجود می آید.

ـ وسعت و عرض کهکشان راه شیری حدود ۷۰ هزار سال نوری است.

ـ سرعت گردباد گاهی به۳۰۰ تا ۴۵۰ کیلومتر در ساعت می رسد.

ـ عمیق ترین دریاچه جهان دریا چه بایکال در روسیه است که ۱۹۴۰ متر عمق دارد.

ـ حدود ۷ هزار نوع برنج مختلف در دنیا وجود دارد.

ـ یک میلیون کره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.

ـ ۱۳۰۰ کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد.

ـ فنلاند از ۱۷۹ هزار و ۵۸۵ جزیره تشکیل شده است.

ـ زنبورها از بوی عرق بدشان می‌آید و به کسی که به نوعی بدنش بو دهد یا عطر و ادکلن زده باشد حمله می‌کند.

ـ‌ از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده است.

ـ انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد.

ـ

بدن زنبور داران در برابر نیش زنبورها مقاوم می‌شود و اغلب می‌توانند بیش

از صد عدد نیش زنبور عسل را تحمل کنند و احساس ناراحتی هم نکنند.

ـ از آنجا که زنبور عسل بی نظمی را دوست ندارد،‌ اگر جلوی کندوی آنها بایستید و مانع رفت و آمد آنها شوید به شما حمله خواهند کرد.

ـ نور خورشید فقط تا عمق ۴۰۰ متری آب دریا نفوذ می‌کند.

ـ سختی آب مشابه سختی بتن است.

ـ رعد و برقی به طول ۶/۱ کیلومتر دارای الکتریسیته کافی برای روشن کردن یک میلیون لامپ است.

ـ‌ هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه ۷۲ ماهیچه به کار گرفته می‌شود.

ـ لایه پوستی که آرنج را پوشانده است هر ۱۰ روز یکبار عوض می‌شود.

ـ خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوتها خونی روشن و شفاف دارند.

ـ دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط ۰۰۵/۰ گرم وزن دارد.

ـ ۸۵% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند.

ـ تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد.

ـ زرافه تازه متولد شده ۲ متر قد دارد.

ـ مغز فیزیکدان نابغه، آلبرت اینشتین ۱۵ درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود.

ـ مارها گوش ندارند و با زبان می‌شنوند، زیرا زبان آنها به امواج صوتی بسیار حساس است.

ـ عمیق ترین جای اقیانوسهای جهان در اقیانوس آرامو عمق آن ۱۱ کیلومتر است.

ـ اسب ماده ۳۰ دندان و اسب نر ۳۶ دندان دارد.

ـ زمان بارداری فیل به دو سال است.

ـ آمریکا ییها سالانه ۸۵ میلیون تن کاغذ مصرف می‌کنند.

ـ نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح می‌آید و ۵/۱ دقیقه در هوا پرواز میکند و به شکار طعمه خود میپردازد.

ـ اختاپوس دارای بزرگترین چشمان است که گاهی به ۲۵ سانتیمتر یعنی اندازه یک توپ والیبال میرسد.

ـ مار آناکوندا تنها نمونه افعی است که بچه می‌زاید.

ـ‌ اولین زیر دریایی جهان در سال ۹۵۷ هجری شمسی طراحی شد.

ـ پروانه با پا شیره گلها را می‌چشد نه با زبان.

ـ تا قرن پنجم میلادی متوسط عمر مردم اروپا از ۳۰ سال فراتر نمی‌رفت.

ـ خورشید روزانه معادل ۱۲۶ هزار میلیارد اسب بخارانرژی به زمین می‌فرستد.

ـ نمک بسیار بالای دریای بحرالمیت از زیست هرگونه ماهی در این دریا جلوگیری می‌کند.

ـ ۲۰ درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد.

ـ بهترین شکارچی در خشکی خرس قطبی است.

ـ‌ خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود ۳ متر است.

ـ در بین انواع خرس ، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد.

ـ خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود.

ـ حس بویایی خرس تقریبا ۱۰۰ برابرقوی تر از انسان است.

ـ خرس نوزاد ۶۰۰ بار از مادر خود کوچکتر است.

ـ خرس کوالا هر گز آب نمی‌نوشد و آب مورد نیاز خود را با خوردن برگ گیاهان تامین می‌کند.

ـ کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند.

ـ بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است.

ـ یکی از رودهای کامبوج ۶ ماه سال ازشمال به جنوب و۶ماه دیگر از جنوب به شمال جریان دارد.

ـ اگر در یک سال هیچ یک از نسلهای یک جفت مگس نر وماده از بین نروند ، حجم مگسهای متولد شده با حجم کره زمین برابر میشود.

ـ ظروف پلاستیکی تقریبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه وفساد مقاومند.

ـ در خط استوا ، دمای هوا در تمام فصول سال تقریبا یکسان است.

ـ قاره کوچک استرالیا دارای بزرگترین منبع بوکسیت یا هیدروکسیدآلومینیوم در جهان است.

ـ هر قفل شماره‌دار ممکن است یک میلیون رمز داشته باشد.

ـ یک قطره آب دارای یک‌ صد میلیارد اتم است.

ـ برج کج پیزا ۲۹۳ پله و برج ایفل ۱۷۹۲ پله دارد.

ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.

ـ جعبه سیاه هواپیمای تجاری نارنجی است.

ـ یک چهارم خاک روسیه در طول سال پوشیده از برف است.

ـ حس بویایی مورچه با حس بویاییسگ برابری می‌کند.

ـ چشم شتر برای محفوظ ماندن در برابر شنهای صحرا ۳ پلک دارد.

ـ تپش قلب گربه ۲ برابر قلب انسان است. قلب گربه در یک دقیقه بین ۱۱۰ تا ۱۴۰ بار می‌تپد.

ـ گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی می ماند.

ـ قدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است.

ـ اگر همه یخهای قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقیانوسها ۷۰ متر اضافه می شود و در این صورت یک چهارم خشکیها زیر آب میرود.

ـ مار میتواند تا نیم ساعت بعد از قطع سرش نیش بزند.

ـ همه سیاره های منظومه شمسی دور محور خود از غرب به شرق میچرخند به جز سیاره ناهید که از شرق به غرب میچرخد.

ـ دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح به هنگام بیدار شدن خمیازه میکشند.

ـ

در سال ۸۵۰ ه.ش. در شهر بازل سویس یک مرغ به سبب گذاردن تخم رنگی به طور

رسمی به اعدام محکوم شد زیرا او را شیطانی می دانستند که به شکل مرغ

درآمده است.

ـ تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن موسیقی تخم بزرگتری میگذارد.

ـ ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از ۲۰۰ نوع دارد.

ـ هیتلر از مکانهای بسته بسیار وحشت داشت.

ـ انسان بالغ روزانه به هنگام کارهای سخت ممکن است تا ۱۵ لیتر عرق کنند.

ـ وزن کوه یخی متوسط الحجم ۲۰ میلیون تن است.

ـ بیشترین حرف مورد استفاده در انگلیسی E و کمترین آن Q است.A را کشف کردوآن را برای چشم مفید دانست.

ـ مردم فیلیپین به بیش از هزار لهجه سخن میگویند.

ـ زرافه همواره ایستاده وضع حمل می‌کند و نوزادش از فاصله ۱۸۰ سانتیمتری به زمین میافتد.

ـ کره زمین سالانه شاهد بیش از ۵۰ هزار زمین لرزه است.

ـ تا سه هزار سال پبش عمر متوسط مردم مصر ۳۰ سال بود.

ـ قدرت سیب در تحریک دستگاه عصبی از کافئین بیشتر است.

ـ پنگوئن تنها شناگری است که نمیتواند پرواز کند.

ـ دندان انسان چندین برابر از صخره محکمتر و سخت تر است.

ـ ادیسون ۱۰۹۷ اختراع داشته است.

ـ در هر قطره آب ۳۳۰۰ میلیون اتم وجود دارد.

ـ قلب فیل در هر دقیقه ۲۰۰ بار می‌تپد.

ـ تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد انسان است.

ـ ابوعلی سینادرحدود۲۳۸جلدکتاب نوشته است.

ـ ارسطو۲۰۰۰سال پیش ویتامین

ـ وزن جشم زرافه دو برابرمغزآن است.

ـ کره مریخ با سرعت۲۴۰کیلومتردر ساعت به دور خورشید می گردد.

ـ حروف ابجداز الفبای مردم فنیقیه اقتباس شده است.

ـ نخستین تقویم شمسی که شناخته شدتقویم مصریان است.

ـ کرمهای ابریشم در ۵۶ روز۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.

ـ نوعی قورباغه وجود دارد که می‌تواند چندین ماه یخ بزند ودوباره به زندگی طبیعی باز‌گردد.

ـ پژوهشها ثابت کرده است که پشه بیشتر به سراغ کودکان وافراد بور میرود.

ـ هر عنکبوت تار ویژه خود را دارد و هیچگاه دو تار عنکبوت به هم شبیه نیستند.

ـ مجسمه آزادی نیویورک ۲۲۵ تن وزن دارد.

ـ مردم اندونزی به ۳۶۵ زبان صحبت می‌کنند.

ـ تعداد سلولهای بدن انسان ۱۰ برابر آدمهاست.

ـ مینای دندان محکم ترین جسم بدن است.

ـ ۶۴۰ ماهیچه در بدن وجود دارد.

ـ ماهیچه ها پرقدرت ترین جسم بدن هستند.

ـ آرواره ها فشاری به قدرت kg ۲۵۰ را بوجود می‌آورند.

ـ نازکترین پوست بدن ، پوست پلک وکلفت‌ترین پوست بدن را کف پا دارد.

ـ در یک ماه ۲۰ کیلو پوست از بین میرود .

ـ رشد ناخن نصف رشد مو می‌باشد.

ـ میانگین رشد ناخن دست ۴ برابر ناخن پا است.

ـ خون بعضی سخت تنان آبی است.

ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.

ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق ولید میکند.

ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.

ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.

ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.

ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.

ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.

ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.

ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.

ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.

ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق تولید میکند.

ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.

ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.

ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.

ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.

ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.

ـ از آنجا که آب رن


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

دانشمندي يكي را گفت:چراتحصيل علم نميكني! ان شخص جواب داد/انچه خلاصه علم است رابدست اورده ام.دانشمند از او سوال كردخلاصه علم چيست؟گفت: اول- تاراست  به اتمام نرسد،دروغ نگويم.دوم-تاحلال تمام نشود،دست به حرام دراز نكنم.سوم-تاازتفتيش نفس خود فارغ نشدم،به جستجوي عيب مردم نروم.چهارم-تاخزانه زرق خداوندبه اخرنرسد،به در هيچ مخلوقي نيازنبرم.پنجم-تاقدم در بهشت ننهم،ازكيد شيطان وازغرورنفس نافرمان،غافل نباشم.

بياييدچنين باشيم

باعجله،قفلي رانبنديم كه كليدش رانداشته باشيم.

ادب قيمت ندارد،اماعجيب است،باان همه چيز ميتوانيم بخريم.

شتاب بي موردبراي فردا،قطعا امروزمان راتباه ميكند.

باارزوي سلامتي تمام دوستان

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

منتقدان می گویند کامیونهای حمل و نقل بین شهری بواسطه مصرف زیاد سوخت و درجه بالای آلوده کنندگی هوا، به قوانین حفاظت از محیط زیست آنطور که باید و شاید احترام نمی گذارند.

 

 محققان در سوئد در حال آزمایش فن آوری ویژه ای برای حل این مشکل هستند.کامیونهای هوشمند که بصورت زنجیره ای درست مثل واگن های یک قطار در جاده بحرکت در می ایند. ارتباط بین کامیون جلویی و پشت سری بطور خودکار و بدون دخالت راننده برقرار و فاصله آنها تنظیم می شود. هدف از بحرکت درآوردن اینگونه کامیونها مثل یک تیم دوچرخه سواری، کاهش مصرف سوخت تا ده درصد و همچنین پایین آوردن میزان آسیب به هواست.تونی ساندبرگ، رییس این تیم تحقیقاتی می گوید : فضایی بین کامیونها وجود خواهد داشت فاصله هر کامیون با کامیون پشت سری بین 15 تا 25 متر در نظر گرفته شده، بنابراین سبقت گرفتن براحتی با افزایش سرعت امکانپذیر خواهد بود. در این صورت خودروی مورد نظر هم بصورت خودکار برای کاهش دادن سرعت خود و بیشتر کردن فاصله، پیامی دریافت می کند. رایانه ها تمامی پدالها را کنترل می کنند و در واقع کامیون بدون نیاز به راننده، هدایت می شود و نقش راننده بیشتر یک نقش نظارتی خواهد بود. درست مثل نقش خلبان درهواپیما. در این صورت آیا استفاده از قطار راحتتر نیست؟ کارشناسان می گویند استفاده از کامیونهای زنجیره ای مزیت های عمده ای نسبت به قطار دارد.رییس تیم تحقیقاتی در این مورد می گوید : قطار وسیله مناسبی برای حمل کالاست ولی از انعطاف پذیری لازم برخوردار نیست. بارگیری و تخلیه قطار زمانبر است. اما در این سیستم برخی از کامیونها می توانند با جدا شدن از کاروان خود، تغییر مسیر دهند محققان مشغول انجام آخرین آزمایشات بر روی این کامیونها هستند و به احتمال زیاد اتوبانهای سوئد از سال آینده میلادی میزبان این فن آوری جدید خواهند بود.


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

یک شرکت هنگ کنگی لامپ جدیدی را عرضه کرده است که با انرژی خورشیدی می تواند حداکثر تا 6 ساعت روشنایی داده و تا حد چشمگیری در هزینه برق صرفه جویی کند.


چراغهایی که در خانه و اداره روشنایی محیط را تامین می کنند علاوه بر اینکه همه ساله حجم بسیار بالایی دی اکسید کربن را در اتمسفر رها می کند موجب افزایش قیمت قبض برق می شود.در این راستا شرکت هنگ کنگی Nokero نوعی لامپ جدید را به نام "ان. 200" عرضه کرده است که می تواند هم در کاهش هزینه ها و هم کمک به محیط زیست بسیار موثر باشد.این لامپ ویژه با انرژی خورشیدی عمل می کند. در این لامپ، یک پانل یکپارچه بر روی لامپ نور خورشید را جمع آوری کرده و یک باتری NiMh را شارژ می کند.این باتری می تواند انرژی لازم برای نور چهار لامپ کوچک "ال. ای. دی" را که داخل حباب اصلی قرار گرفته اند بین 5/2 تا 6 ساعت تامین کند.بر اساس گزارش دیوایس، "ان. 200" دارای یک قاب ضد آب است و بنابراین می تواند روشنایی محیط بیرون را هم تامین کند.نسبت به نسخه قبلی این محصول "نوکرو"، این لامپ خورشیدی 60 درصد نور بیشتری تولید می کند.پانل خورشیدی این لامپ از قابلیت چرخش و تغییر جهت دادن به سمت منبع انرژی خورشید را دارد. این لامپ به قیمت 20 دلار در روی سایت تولیدکننده به فروش می رسد."ان. 200" یک منبع روشنایی کاربردی برای مناطقی است که از برق شهری برخوردار نیستند.


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین .بله، همگی ما می دانیم که :

 

 انیشتین این فرمول (e=mc2 ) را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصیش می دانیم، خودتانرا با این هشت مورد، شگفت زده کنید.

 

1- او با سر بزرگ متولد شد

 

وقتی انیشتین به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است، اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه طبیعی باز گشت.

 

2- حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود

 

مطمئناً انیشتین می توانسته کتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند، اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعاً حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری،مختص دانستن آن ( تولد ) برای بچه های کوچک بود.

 

3- او از داستان های علمی- تخیلی متنفر بود

انیشتین از داستان های تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد، آنها باعث تغییر درک عامه مردم از علم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیزهایی که حقیقتاً نمی توانند اتفاق بیفتند می دهد.

به بیان او "من هرگز در مورد آینده فکر نمی کنم، زیرا که آن به زودی می آید." به این دلیل او احساس می کرد کسانی که به طورمثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

4- او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

در سال 1895 در سن 17 سالگی، انیشتین که قطعاً یکی از بزرگترین نوابغی است که تاکنون متولد شده، در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوئیس رد شد.

در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعد ها در این رابطه از او سوال شد؛ او گفت: آنها بینهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خوداحساس نمی کرد.

 

5- علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت 

انیشتین در سنین جوانی یافته بود که شصت پا با عث ایجاد سوراخ در جوراب می شود. سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پانکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.

علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم او را می شناسند یا نمی شناسند. پس این مورد قبول واقع شدن ( آن هم از روی پوشش ) چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟

 

6- او فقط یک بار رانندگی کرد

 

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه ، از راننده مورد اطمینانش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد ، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت.

انیشتین، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، به طور دقیقی آنها را حفظ می کرد.

 

یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود، با صدای بلند در ماشین پرسید: چه کسی احساس خستگی می کند؟

 

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند، سپس انیشتین به عنوان راننده او را به خانه بازگرداند.

(عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت،کسی او را نمی شناخت و طبعاً نمی توانست او را از راننده اصلی تمیز دهد.)

 

او قبول کرد ، اما کمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود ، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.

به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتین درست از آب در آمد . دانشجویان در پایان سخنرانی انیشتین جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.

 

در این حین راننده باهوش گفت:"سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید" سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

 

7- الهام گر او یک قطب نما بود

 

انیشتین در سنین نوجوانی یک قطب نما به عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.

 

وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد. بنابراین تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

 

8- راز نهفته در نبوغ او

بعد از مرگ انیشتین در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.

 

اما این کار به صورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتین به او اجازه تحقیقات، در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.

هاروی تکه هایی از مغز انیشتین را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتین در مقایسه با میانگین متوسط انسان ها، مقدار بسیار زیادی سلول های گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند

 داشته است. همچنین مغز انیشتین مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلول های عصبی را با یکدیگر فراهم می سازد.

علاوه بر این ها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخشتجزیه و تحلیل ریاضیات است.

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.

آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود...

 

 

 

« کدام لاستیک پنچر شده بود؟»....!!!!

 

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

n      مکثــها و توقفهای چشمان خود را حین مطالعه سطور کــاهش دهید.

n       این همان تمرکزهای لحظه ای بروی حروف و واژه ها اسـت. مـا  هنگام خواندن هر یک از سطرهای یک مـتـن چشمان خود را بصورت جهشی بسمت جلو حرکت می دهیم .

n       اکنون هر میزان که ما این مکثـها و جهشــها را کـاهش دهیـم، سـرعـت خـوانــدنمان نیز افزایش می یابد.

n       تـــعداد این توقفها معمولا در افراد کند خوان به 7 بار در هر سـطر میرسد اما شما میتوانید این تعداد مکث را به 3 بار در هر سطر کاهش دهید.

n       هنگام مطالعه چشمان خود را در طول سطور حرکت دهید و نه سر خود را.

n       برای کاهش مکث ها و توقفها میبایست حوزه دید خود را افزایش دهید. برای این منظور شما باید سعی کنید تا تصاویر واقع در گوشه چشمان خود را بدون اینکه بطور مستقیم به آنها نگاه کنید،ببینید.

n       اجازه ندهید حین مطالعه دیدتان دچار سرگردانی گردد.

n       واژه ها را گروه بندی کنید. ما دیگر آموخته ایم که چگونه حروف را با یکدیگر ترکیب کرده و کلمات را خوانده و درک کنیم.

n       اکنون باید بیاموزیم که دسته ای از کلمات را با یکدیگر ترکیب کرده و یک جمله  را در آن واحد بخوانیم.

n        در قدم بعدی باید بیاموزیم که چگونه جملات را دسته بندی کرده و مفهوم کلی یک پاراگراف را استخراج کنیم.

n       ثابت شده که دسته بندی واژه ها قوه ادراک و فهم را افزایش می دهد.

 بطور کلی مفهوم را آسانتر میتوان از یک دسته واژه استخراج کرد تا از کلمات منفرد و حتی حروف تک.

n       هیچگاه به عقب باز نگردید. اغلب افراد عادت کرده اند هنگام مطالعه به عقب بازگشته و واژه ها و یا قسمتهایی از متن را که بدرستی متوجه نشده اند را بازخوانی کنند. این کار فقط از سرعت خواندن شما می کاهد.

n       شما میتوانید با مطالعه تکمیلی قسمتهایی که بدرستی متوجه نشده اید را  درک کنید. شاید با خودتان بگویید که این باز خوانی مجدد هم زمانبر است. اما باز گشت  مکرر به عقب برای بازخوانی قسمتهای درک نشده به مراتب وقت گیر تر از مطالعه مجدد یک مطلب به روش تند خوانی ست.

n       هدفمند مطالعه کنید.

n       هدف خود را از مطالعه هر مطلبی از پیش تعیین کنید که چه نوع اطلاعاتی را میخواهید کسب کنید.

n        این کار سبب میگردد تا شما اطلاعات غیر ضروری و حاشیه ای را  در فرایند مطالعه حذف کنید.

n       فقط کلمات و مفاهیم کلیدی را مطالعه کنید.

n        ما برای نگاشتن مطالب ناگزیریم پاره ای دستورات نوشتاری و ساختار صحیح جملات را  رعایت کنیم. اما هنگام خواندن نه

n       40 تا 60 درصد کل یک متن از واژه ها و حروف بی اهمیت و غیر ضروری (البته برای درک آن) تشکیل یافته است. مانند حروف ربط مانند"و" و  "یا".

n        بیاموزید تنها اسمها و افعال را بخوانید. نکات و مفاهیم اصلی یک پاراگراف را یافته و آن را در ذهن بسپارید و جزئیات خارج از موضوع اصلی را حذف کنید.

n       با صدای بلند مطالعه نکنید. سرعت ادا کردن و صحبت کردن بسیار کمتر از ظرفیت یادگیری و مطالعه شماست.

n       در فرایند مطالعه میبایست فقط چشمها و مغز درگیر باشند.

n       سرعت قوه بینایی شما بسیار بیشتر از سرعت تکلم شماست. بنابراین از تلفظ حروف و واژه ها حین مطالعه خودداری کنید. اما مسئله اصوات به همین جا ختم نمی شود. ما حین خواندن  در ذهن خود نیز اصوات مرتبط با حروف و واژه ها را بیان می کنیم. این همان ندای درون شماست زمانی که به اصطلاح در دلتان مطلبی را می خوانید. یعنی ما پس از دیدن یک کلمه صبر می کنیم تا صدای مرتبط با آن کلمه (تلفظ) در ذهنمان کامل شود سپس به سراغ  کلمه بعدی می رویم. این عادت نیز سرعت مطالعه شما را کاهش می دهد. به یاد داشته باشید که حذف  کامل این صداها در مغز و ذهن غیر ممکن است اما میتوان آنها را به حداقل رساند.

n       در محیط مطالعه خود هر عاملی که موجب پرت شدن حواس شما می گردد را حذف کنید.

n       هر میزان که شما با واژگان و اصطلاحات یک زبان آشنا تر ومانوس تر باشید درک بهتری نیز از متون نگاشته شده به آن زبان خواهید داشت. بنابراین تا می توانید واژه و اصطلاح جدید بیاموزید.

n       تمرین کنید. تا می توانید تند خوانی را تمرین کنید.

n       تند خوانی نیز همچون سایر مهارتها نیاز به ممارست دارد.

n       تمرکز خود را حین مطالعه حفظ کنید. بدین مفهوم که در حین خواندن مطلبی در آن واحد به چیز دیگری فکر نکنید.

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

دختر محجبه ای با ظاهر ساده از خیابان می گذشت

 پسرکی گستاخ از پیاده رو داد زد و به او گفت

 

 

چطوری سیبیلو؟!


دخترک با خونسردی کامل تبسمی کرد و گفت: ...
 

وقتی تو ابرو بر میداری مو رنگ می کنی و گوشواره میزاری منم

مجبورم سیبیل بزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نکنه!!!


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

خدایــــــــــــا......

 

مرا بخاطر گناهانی که در طول روز

با هزاران قدرت عقل

توجیهشان میکنم

ببخــــــــــش....

 

 

 

 

"شهید دکتر مصطفی چمران"


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

* درطول عمر هر انسان ، حدود ۱۸ کیلو گرم از پوست مرده بدن او می ریزد واز بدنش جدا می شود . 
*درطول هر ثانیه ، حدود ۱۵ میلیون سلول خونی در بدن انسان تولید می شود واز سویی دیگر از بین می رود .

*مغز بیش از ۲۵ درصد اکسیژن مورد نیاز بدن را مصرف می کند 

*تعداد موجودات ذره بینی ومیکروسکوپی بر روی بدن یک انسان بیشتر ازکل جمعیت انسان های کره زمین است 

*تمامی ماهیچه های بدن که تعدادشان به ۶۴۰ عدد می رسد ، حدود نیمی از وزن بدن هر انسان را تشکیل می دهد . 

*سر انسان در هنگام تولد در حدود یک چهارم از بدن او را تشکیل می دهد ، در انسان بزرگسال ، این نیبت به یک هشتم می رسد . 

* هر انسان در روز در حدود ۱۷ هزار بار پلک می زند وچشم هایش را باز و بسته می کند . 

* اندازه چشمان ما در هنگام تولد تا زمان بزرگسالی از نظر اندازه تقریبـا تغییری نمی کند ، درحالی که رشد بینی وگوش های ما هیچ گاه متوقف نمی شود . 

*سنگین ترین مغز انسان که تا به حال مشخص شده است ، ۲ کیلوو ۳۰۰ گرم بوده است . 

* حدود ۱۲ ساعت طول می کشد تا یک وعده غذا بطور کامل هضم شود . 

* در بدن هر انسان ، حدود ۹۷۰۰۰ کیلومتر رگ ومویرگ خونی وجود دارد . 

* ۴۰ تا ۵۰ درصد حرارت بدن ما از طریق سر با محیط اطراف مبادله می شود ، زیرا در سر شبکه وسیعی از سیستم گردش خون وجود دارد . 

* غیر ممکن است کسی که در هنگام عطسه زدن بتواند چشم های خود را باز بگذارد این کار یک عکس العمل عصبی غیر ارادی است . 

* ۹۰ درصد بدن ما از چهار عنصر اکسیژن ، کربن ، هیدروژن و نیتروژن تشکیل شده است 

* ناخن های دست وپا در سال حدود ۲ سانتی متر رشد می کند ، اما سرعت رشد ناخن های دست ، چهار برابر رشد ناخن های پا است . 

* هرتار موی سر ، به طور متوسط سالانه ۷/۱۲ سانتی متر رشد میکند . 

* غده های بزاقی دهان یک انسان بالغ به طور متوسط هر شبانه روز یک لیتر بزاق ترشح می کند .


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

یکل پراگر" جراح و متخصص زیبایی، موفق شده است در خانم هایی که ساعات طولانی پشت رایانه می نشینند، پدیده ای به نام "چهره کامپیوتری" را شناسایی کند. 
 

به گزارش خبرگزاری مهر، به گفته وی تمامی این خانم ها که از مراجعه کنندگان وی به شمار می روند، نشانه هایی از سالخوردگی زودهنگام از قبیل چین خوردگی های عمیق را بر روی گردن و صورت دارند. 

 

ایشان معتقدند افرادی که عادت دارند هنگام کار با رایانه و نگاه کردن به نمایشگر آن، اخم های خود را در هم بکشند و یا عضلات چشم های خود را منقبض کنند (یعنی چشم هایشان را جمع کنند)، به مرور زمان خطوط عمیقی را بر روی چهره های خود به وجود خواهند آورد. 

 

به گفته وی آنچه بیش از همه چیز شگفت انگیز است، پژمرده شدن زودهنگام پوست و ماهیچه های فک پایینی در خانم ها به دلیل نشستن طولانی مدت در پشت رایانه است، زیرا نگاه کردن طولانی مدت به سمت پایین ماهیچه های گردن را کوتاه می کند و علاوه بر آویزان شدن پوست گردن، غبغب به شکل گردنی ثانویه ظاهر می شود. 

وی اخطار می دهد این پدیده با خو گرفتن هر چه بیشتر نسل ها و استفاده ناگزیر از رایانه ها در طول روزهای زندگی پیشرفته تر خواهد شد و طی 10 سال آینده خانم هایی که از 20 سالگی خود با رایانه ها اخت گرفته اند، ظاهری بسیار پیر و پژمرده پیدا خواهند کرد. 

 

وی به بیمارانش پیشنهاد داده است در کنار نمایشگر رایانه ی خود آینه ای قرار دهند تا هر از چند گاهی خود را در آن نگاه کنند و ببینند که آیا اخم کرده اند یا نه، زیرا معمولا زمانی که افراد در حال فکر کردن هستند، به طور ناخود آگاه اخم ها را در هم می کشند. 

 

ایجاد فاصله های زمانی مناسب و منظم در حین کار و ورزش دادن به ماهیچه های گردن یکی از دیگر راه حل هایی است که می تواند از پیری زودرس صورت و گردن در خانم هایی که بیشتر اوقات پشت رایانه نشسته اند، جلوگیری کند.


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می‌کنی؟
 دختر گفت: می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می‌خرم تا آن را به مادرت بدهی.
وقتی از گل فروشی خارج می‌شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت: می‌خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت: نه، تا قبر مادرم راهی نیست!
مرد دیگرنمی‌توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد!

 

شکسپیر می‌گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می‌آوری، شاخه ای از آن را همین امروز بیاور.


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

یه بازاریابِ جارو برقی درِ یه خونه ای رو میزنه،
 
و تا خانمِ خونه در رو باز میکنه قبل از اینکه حرفی زده بشه،

بازاریاب میپره تو خونه و یه کیسه کود گاوی رو روی فرش خالی میکنه و میگه:

اگه من قادر به جمع و تمیز کردنِ همه ی اینها با این

جاروبرقی قدرتمند نباشم حاضرم که تمامِ این چيزايي رو كه ريختم، بخورم!

خانوم میگه: سُــسِ سفید میخوای یا قرمز؟

بازاریاب: چــــرا؛ چطور مگه؟

خانوم: چند وقته برقِ خونه مون قطعه ..!
 
 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد.

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…

بعد از یک ماه پسرک مرد…

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت

مادرپسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده…

دخترک گریه کرد و گریه کرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب برمی خواست وتا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود

هم زمان با طلوع خورشید از نردها بالا می رفت تا کمی استراحت کند در دور دست ها خانه ای با پنجرهایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود . با خود می گفت : " اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خانه حتما بسیار عالی خواهد بود . بالاخره یک روز به آنجا می روم و از نزدیک آن را می بینم ".....

یک روز پدر به پسرش گفت به جای او کارها را انجام می دهد و او می تواند در خانه بماند . پسر هم که فرصت را مناسب دید غذایی برداشت و به طرف آن خانه و پنجره های طلایی رهسپار شد .
راه بسیار طولانی تر از آن بود که تصورش را می کرد . بعد از ظهر بود که به آن جا رسید و با نزدیک شدن به خانه متوجه شد که از پنجره های طلایی خبری نیست و در عوض خانه ای رنگ و رو رفته و با نرده های شکسته دید . به سمت در قدیمی رفت و آن را به صدا در آورد . پسر بچه ای هم سن خودش در را گشود . سوال کرد که آیا او خانه پنجره طلایی را دیده است یا خیر ؟ پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت ایوان برد . در حالی که آنجا می نشستند نگاهی به عقب انداختند و در انتهای همان مسیری که طی کرده بود و هم زمان با غروب آفتاب , خانه خودشان را دید که با پنجره های طلایی می درخشید

...


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !....

پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد: فکر می کنم !
پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !
در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره ی اخلاق زن و مرد پرسیدند.

جواب داد:....


اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1

اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10....

اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000

ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق)

چیزی به جز صفر باقی نمی ماند

و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت...


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ...


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

آشق !


تعجب نکنید...


از این به بعد اینگونه بنویسید !

چون همیشه سرش کلاه می رود ...
 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

این روش مخصوص  خانوم ها می باشد  این بد ترین کابوس هر فردی است روز قبل از یک جلسه مهم یا مراسم وجشن ها خاص از خواب بیدار شود وببیند که یک جوش قر مز رنگ بزرگ در صورت او بوجود امده است. در این جا شیوه  ها موثر وجود دارد که ما ان ها را برای شما باز گو می کنیم .

1-هرگز جوش ها را فشار ندهید ان ها را دست کا ری نکنید این کار فقط به قرمز تر وملطهب شدن جوش منتهی می شود و با کتری ها وچربی های که باعث بو جود امدن ان شده است در دیگر قسمت های صورت پخش می شود  همچنین در بعضی مواقع این دستکاری ها به زخم شدن ناحیه جوش منتهی می شود .

2-هر 30 دقیقه یکبار یک کیسه یخ روی ان قرار دهید وان را حدود 2 دقیقه نگه دارید این عمل با عث  کا هش تورم  التهاب و سرخی جوش ها می شود ودرد ناشی از ان را از بین می برد.

3-مخصوص بانوان :از کرم های پوشایتده استفاده کنند درصورتی که وقت کمی داری از این کرم های پوشاینده استفاده کنید تا جلوه طبیعی به خود گیرد .

4-در شب مقداری خمیر دندان در نواحی جوش بمالید تا التهاب وسرخی ان مکتر شود .

همچنین برای کاهش التهاب وتورم یک کیسه چای مر طو ب همراه با پنبه اغشته به چند قطره لیمو ترش را برای

مدت 5دقیقه روی جوش صورتتان قرار دهید در صورت به کار بردن این راهکار موثر ظرف مدت خیلی کوتاهی شاهد

تفاوت چشم گیری خواهید شد در صورتی که جوش ها عود کردن لازم است به یک متخصص پوست مراجعه نمائید.

تعقیر برنامه غذای و افزابش مصرف اب به کم شدن انها کمک می کند .

5-در صورت امکان از استفاده مواد ارابشی عاری از چربی استفاده کنید.این نوع محصولات باعث ایجاد حفر و سوراخ در پوست نمی شود (این سوراخ ها وحفر ها می توانند تبدیل به جوش و کروک شوند وهر شب قبل از خواب ارایش صورتتان را پاک کنید این امر به بهبود جوش ها در صورت وکم شدن ان ها کمک می کند).

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين


آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتي همه مادراي دنيا...



پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند !


شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان ...




خورشيد
هر روز
ديرتر از پدرم بيدار مي شود
اما
زودتر از او به خانه بر مي گردد !


به سلامتيه مادرايي که با حوصله راه رفتن رو ياده بچه هاشون دادن
ولي تو پيري بچه هاشون خجالت ميکشن ويلچرشونو هل بدن !!!



سرم را نه ظلم مي تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط براي بوسيدن دست هاي تو خم مي شود مادرم ؛



سلامتيه اون پسري که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت...
..
 20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي نگفت....
... ... ... ... ..
 30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير گريه...!!!
..
باباش گفت چرا گريه ميکني..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نميلرزيد...! :(



هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم
که با هر بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود…

ولي پدر ...
... ... ... ...
يک خودکار شکيل و زيباست که در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميکند
خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر از اين حرفهاست
فقط هيچ کس نميبيند و نميداند که چقدر ديگر ميتواند بنويسد …
بياييد قدردان باشيم ...
به سلامتي پدر و مادرها






(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛
اشک‌هاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواريد!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد!
دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش .




دست پر مهر مادر
تنها دستي ست،
که اگر کوتاه از دنيا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...





پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
پسر ميگه : من..!!
... ... ...
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!
پسر ميگه : بازم من شيرم...
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟
پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتي هرچي پدره




مادر
تنها کسيست که ميتوان "دوستت دارم"‌هايش رااا باور کرد
حتي اگر نگويد...???



سلامتي اون پدري که شادي شو با زن و بچش تقسيم ميکنه
اما غصه شو با سيگار و دود سيگارش!



مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري! مادر يعني به تعداد همه
روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه خوابهاي کودکانه
تو، بيداري ! مادر يعني بهانه بوسيدن خستگي دستهايي که عمري به پاي
باليدن تو چروک شد! مادر يعني بهانه در آغوش کشيدن زني که نوازشگر همه
سالهاي دلتنگي تو بود!
مادر يعني باز هم بهانه مادر گرفتن....



پدرم هر وقت ميگفت "درست ميشود"...
تمام نگراني هايم به يک باره رنگ ميباخت...!



مردان پيامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست پيامبران را توانسته‌اند به زير سوال ببرند؛
ولي قداست مادران را هرگز..!



آدم پير مي شود وقتي مادرش را صـــــــــــــــــــــــــــــدا ميزند
اما جوابي نميشنود.........
ممماااااااااااادددددددررررررر..............



تو 10 سالگي : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگي : " ولم کنين "
تو 20 سالگي : " مامان و بابا هميشه ميرن رو اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگي : " بايد از اين خونه بزنم بيرون"
تو 30 سالگي : " حق با شما بود"
تو 35 سالگي : "ميخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگي : " نميخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو  هفتاد سالگي : " من حاضرم همه زندگيم رو بدم تا پدر و مادرم الان
اينجا باشن ...!
بيايد ازهمين حالا قدر پدرو مادرامونو بدونيم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...



بهشت از آن مادران است در حالي که به جز پرستاري و نگهداري از فرزندان ،
هيچ حق ديگري نسبت به آتها ندارند و براي بيشتر چيزها اجازه ي بابا لازم
است !!!!!



وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني چقدر آهسته ميره ،
ميفهمي پير شده ! وقتي داره صورتش رو اصلاح ميکنه و دستش ميلرزه ، ميفهمي
پير شده ! وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره ، ميفهمي چقدر درد داره اما
هيچ چي نميگه... و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش به خاطر غصه هاي تو هستش
، دلت ميخواد بميري



اگر 4 تکه نان  خيلي خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشيد
کسي که اصلا از مزه آن نان خوشش نمي آيد (( مادر )) است

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

 
 
 
شب جلو تلویزیون خوابم برده بود
مامانم اومد ساعت 2 نصفه شب پتو انداخت روم بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت بعد موقع رفتن پامو لگد کرد، داد زدم و گفتم : اهههههههههههه پام داغون شد
جواب داد: خاک تو سرت کنن آخه اینجا جای خوابه؟
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
منطقِ پدرو مادر از تحصیل در دانشگاه: "این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمیتونی‌ باز کنی‌!
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

باز یه سوالی مغزمو پریشون کرد چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه، ولی شنبه انقدر از جمعه دوره؟؟
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
خداییش جاذبه ای که سوراخ چاه توالت نسبت به گوشی داره
جاذبه ی زمین به سیب نداره
دیدم که میگمااااااا
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

عمو زنجیر باف جان
ضمن عرض سلام و خسته نباشید
جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار
یک گِلگی داشتم از حضورتون ...
شما که زنجیر ما رو بافتی..؟
... پَه چرا پشت کوه انداختی..؟
مشکلتون دقیقاً چی بود؟
مرض داشتید این همه زنجیر بافته شده رو پشت کوه انداختید؟
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
بچگی یعنی: وقتیکه فاصله ی دستشویی تا اتاقمونو می دویدیم
و از اینکه لولو ما رو نمی خورد فریاد می زدیم، ھـــــوراااا
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
فقط یه ایرانی اونم از نوع تهرانی می تونه از دود شهر فرار کنه تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه، بعد اونجا هی تند تند قلیون بکشه!
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
گوشيم زنگ خورد ، اسم رفيقم "رضا" افتاد
گوشی رو برداشتم ، با يه صدای خسته گفتم : سلام بی شرف
يه صدای کلفتی اومد : پدر بی شرف هستم ، بی شرف اونجا نيست؟
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
فقط یک زن ایرانی می تونه روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چند تا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش همون کوکوسبزی برای شوهرش درست کنه!
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
یادش بخير ما بچه بوديم ، يه دستمال کهنه اي ، لنگ ماشيني چيزي پيدا ميکردن ميذاشتن لاي پامون بقچه ميکردن تا يه هفته بعد بازش کنن الان پوشک زدن واسه بچه با خروجي هوا از هردو طرف ، 8 لايه محافظ ، ويتامينه ، همراه با عصاره مالت ، 12 اير بگ ، کروز کنترل ، سنسور عقب ، تهويه مطبوع ، با ال سي دي... خلاصه فول آپشن ديگه ! از ال سي دي هم توشو نشون ميده ديگه لازم نيست را به را بازش کنن
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز...
فردا یه عالمه کار داری،

قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه که خیالــــــــــــــتم راحت باشه
 
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
 
کافیه یه روز اتفاقی یه جوراب سوراخ بپوشین . اگه شده اتوبان رو موکت کنن یه جوری میشه که تو مجبور شی کفشتو دربیاری
 

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

مجموعه لوتوس ریورساید، شانگهای

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس

سال 2009 یكی از بلوك‌های این مجموعه كه متشكل از تعداد زیادی ساختمان است فروریخت. ساخت و ساز ضعیف و نبود برنامه‌ریزی مناسب در هنگام ساخت از جمله دلایل این سقوط عنوان شد. ساختمان این بلوك در زمان سقوط تقریبا كامل و بسیاری از ساختمان‌ها هم فروخته شده بود. نتیجه طبیعی این حادثه این بود كه مردم پول خود را طلب كنند.

آكواریوم دوبی

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس

این آكواریوم كه در مركز خرید سرپوشیده (مال) دوبی واقع شده است، 33 هزار نوع ماهی و كوسه را در خود جای داده است. سال گذشته میلادی، مسئولان این آكواریوم متوجه نشتی در بخشی از آكواریوم شدند. در پی این اتفاق فروشگاه‌ها ها تعطیل شدند و اجازه حضور مردم در آنجا داده نشد تا اینكه 6 نفر غواص به آنجا رفته و مشكل را برطرف كردند.

گنبد میلنیوم، لندن

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس

این گنبد كه به علامت آغاز قرن جدید ساخته شد، 1/25 میلیارد دلار هزینه برای لندن داشت. با این وجود توفیق چندانی در جذب گردشگر نداشت. به عبارت دیگر استقبال آنقدر بد بود كه این گنبد یك‌سال تعطیل بود.

هتل ریوگ یانگ، كره شمالی

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس

این هتل 105 طبقه‌ای كه ساخت آن از سال 1987 آغاز شد، در پیونگ یانگ واقع شده است. ساخت این هتل یك‌بار متوقف و در سال 1992 از سر گرفته شد اما تاكنون ساخت آن تكمیل نشده است. دلیل این ناتمامی مشكلات مربوط به روش ساخت، مواد و كمبود بودجه اعلام شده است. ساخت این هتل سال 2008 یك‌بار دیگر آغاز شده است.

متز سیتی فیلد، كوئینز نیویورك

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس


این ورزشگاه در سال 2009 افتتاح شد. كل هزینه اتمام این بنا 900 میلیون دلار شد، اما‌ به رغم این هزینه گزاف، ساختمان و امكانات رفاهی آن چنگی به دل نمی‌زند. از جمله اشكالات این ورزشگاه می‌توان به خرابی آسانسورها، نشت آب و جاری شدن سیل اشاره كرد.

منطقه كانگباشی در شهر اوردوس چین

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس

فلسفه بوجود آمدن این منطقه حفاظت از منابع طبیعی و جلوگیری از گسترش بیابان در منطقه اوردوس بود. اما ساختمان‌سازی برای یك میلیون نفر هم نتوانست از تبدیل شدن این منطقه به شهری غریب و دور افتاده جلوگیری كند، چراكه تنها 20 تا 30 هزار نفر سكنه این شهر هستند.

ورزشگاه المپیك آتن، یونان

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس

این استادیوم كه برای المپیك 2004 آتن ساخته شد، 11 میلیارد دلار خرج روی دست برگزاركنندگان گذاشت. المپیك هم در آن برگزار شد اما حالا بسیاری از بخش‌های آن خالی و بی‌استفاده باقی مانده است.

برج خلیفه، دوبی

بزرگترین اشتباهات معماری جهان+ عکس

این برج كه پیش از این برج دوبی نام داشت، بزرگ‌ترین بنای ساخت دست بشر است. اگرچه این برج خرج بسیار زیادی داشت، اما در سال 2010 ساخت آن به پایان رسید. اما به‌رغم پول هنگفتی كه خرج آن شد، مشكلات مربوط به برق و روشنایی گریبان این برج را گرفت و بلیت‌های بخش چشم انداز این برج هنوز هم فروخته نمی‌شود.



ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

 

برخی ازدواج را وابسته به شرایطی می‌دانند که فراهم شدن آن‌ها، زمان ازدواج را تعیین می‌کند و برخی دیگر به شانس و تصادف اعتقاد دارند تا ....

 


 برخی برای انتخاب همسر محدودیت زمانی تعیین می‌کنند و با خواستگاری‌های متعدد،‌ بالاخره همسر انتخاب می‌کنند. اما محققین می‌گویند این افراد اغلب بدترین انتخاب را دارند که شباهتی هم به معیارهایشان ندارد.

 

افراد به شیوه‌های مختلفی همسر خود را انتخاب می‌کنند:


- برخی بر این باورند که بالاخره روزی با همسر رویایی خود رو برو خواهند شد
- برخی به شانس و تصادف عقیده دارند
- برخی بر عهده خانواده می‌گذارند
- برخی هم ازدواج را وابسته به شرایطی می‌دانند که فراهم شدن آن‌ها، زمان ازدواج را تعیین می‌کند. در این دسته،‌ چه در مورد خانم‌ها و چه در مورد آقایان،‌ به خصوص در کشور ما، گروهی وجود دارند که وقتی به سن خاصی رسیدند و اوضاع نسبتا باثباتی از نظر مالی یا تحصیلی یا مانند آن پیدا کردند،‌ تصمیم می‌گیرند که ازدواج کنند و برای آن محدوده زمانی هم تعیین می‌کنند. بعد از آن خواستگاری رفتن‌های مکرر یا میزبان خواستگارهای فراوان بودن،‌ برنامه دوره‌ای از زندگی خانواده‌ها می‌شود تا بالاخره فرد ازدواج کند. اما،  آیا این روش مناسبی است؟

 


به گفته محققین، انسان و البته برخی دیگر از جانوران می‌توانند تا حدی تنوع را تحمل کنند، ‌اما از حد که گذشت دچار سردرگمی می‌شوند و شاید حتی بدترین انتخاب را داشته باشند. مثال ساده این مورد را می‌توانید در فهرست‌های بسیار طولانی غذای رستوران‌ها تجربه کنید که وقتی زیادی طولانی باشد،‌ معمولا انتخاب خوبی نخواهید داشت.


محققین بر این باورند که این محدودیت به اجداد ما برمی‌گردد. الیسون لنتون، از محققین دانشکده روان‌شناسی دانشگاه ادینبورگ چنین توضیح می‌دهد: «اجداد ما در اجتماعاتی بسیار کوچک‌تر زندگی می‌کرده‌اند و هیچ‌وقت با سطح تنوعی که بشر امروزه با آن مواجه است،‌ روبرو نبوده است. به نظر می‌رسد که ذهن ما محدودیت دارد،‌ اگر چه بسته به شرایط می‌تواند خودش را با سطح تنوع متداول در زندگی روزمره وفق دهد.»


 

محققین برای مطالعه تاثیر این محدودیت در فرایند انتخاب همسر به طور خاص، از 1868 زن و 1870 مرد خواستند که در مطالعه آن‌ها شرکت کنند. شرکت‌کنندگان اطلاعاتی مانند سن،‌ وزن،‌ قد، تحصیلات، مذهب، شغل و عاداتی مثل سیگار کشیدن را در فرم‌های مطالعه ثبت کردند. بعد در 84 گروه تقسیم شدند و افراد هر گروه، می‌توانستند افراد جنس مخالف را فقط به مدت 3 دقیقه ببینند. همه باید طی 48 ساعت تصمیم می‌گرفتند و به محققین اطلاع می‌دادند که چه کسی را انتخاب می‌کردند.

 


نتیجه برای محققین بسیار جالب بود. برخی از افراد نتوانستند کسی را انتخاب کنند. کسانی هم که موفق به انتخاب شدند،‌ کسی را انتخاب کردند که کم‌ترین شباهت را به معیارهای از پیش اعلام‌شده داشت. اما چرا این اتفاق افتاد؟

 


محققین بر این باورند که مسئله به نحوه قضاوت ما برمی‌گردد. ما انسان‌ها گرایش داریم برای انتخاب، نسبی قضاوت کنیم و معمولا قضاوت‌های ما مطلق نیست. بنابراین،‌ به جای این که فاکتورها را با ایده‌آل خود بسنجیم، آن‌ها را با هم مقایسه می‌کنیم. بنابراین وقتی فرد با گزینه‌های فراوان مواجه می‌شود، با انبوهی از عوامل روبرو شده که باید آن‌ها را با هم مقایسه کند.

 


در نهایت، مواجهه با دنیایی از عوامل مختلف باعث می‌شود که مغز فرایند انتخاب را رها کند. به گفته محققین، شاید به همین دلیل به خصوص در شهرهای بزرگ، شاهد بالا رفتن سن ازدواج هستیم. چون بین این همه آدم متنوع، فرد برای انتخاب آن‌قدر عوامل زیادی را باید در نظر بگیرد و با هم مقایسه کند که در نهایت از خیرش می‌گذرد.


بنابراین، یا در زمان بسیار کم خود را با گزینه‌های فراوان مواجه نکنید، یا دست کم فهرستی از معیارهای خود را به صورت مکتوب داشته باشید و برای مقایسه از آن استفاده کنید نه این که آدم‌ها را با هم مقایسه کنید. به علاوه حتما نیاز دارید که فاکتورهای خود را اولویت‌بندی کنید.


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

اینجا سرزمین واژه های وارونه است:
جایی که گنج، "جنگ" می شود
درمان، "نامرد" می شود
قهقه، "هق هق" می شود
اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"
و گرگ همان "گرگ"


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

مرا چه به سکوت ؟
نقاشی می کشم
دنیای وارونه ام را ،
از اینجا تا بی انتهایی دنیا
رنگ در طرح
... بوسه ای بر باد
درختی در آغوش خاک
آسمانی بی ماه
طبیعتی برهنه
و من
چشمانم حکایت ها دارد ...
مرا چه به سکوت ؟
زندگی باید...

ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

بزرگترین مصب رودخانه جهان:سوندرهانس هند

بزرگترین کشورجهان:روسیه

شورترین دریای جهان:بحرالمیت

کوچکترین کشور جهان:واتیکان

کوچکترین قاره جهان:استرالیا

کوچکترین دریای جهان:مرمره

ژرفترین دریاچه جهان:بایکان در سیبری

وسیعترین اقیانوس جهان:اقیانوس ارام

وسیعترین دریای جهان:مدیترانه

پر جمعیت ترین کشور جهان:چین

پر جمعیت ترین شهرجهان:مکزیکوسیتی

بلند ترین قله جهان:اورست در هند

شمالی ترین شهر جهان:همرنست در نروژ

بزرگترین درخت جهان:نوعی کاج بنام سکویا در کالیفرنیا به ارتفاع۱۱۲ متر

کاملترین کتاب بعد از قران:نهج البلاغه

برترین های جهان :

بزرگترین مصب رودخانه جهان:سوندرهانس هند

بزرگترین کشورجهان:روسیه

شورترین دریای جهان:بحرالمیت

کوچکترین کشور جهان:واتیکان

کوچکترین قاره جهان:استرالیا

کوچکترین دریای جهان:مرمره

ژرفترین دریاچه جهان:بایکان در سیبری

وسیعترین اقیانوس جهان:اقیانوس ارام

وسیعترین دریای جهان:مدیترانه

پر جمعیت ترین کشور جهان:چین

پر جمعیت ترین شهرجهان:مکزیکوسیتی

بلند ترین قله جهان:اورست در هند

شمالی ترین شهر جهان:همرنست در نروژ

بزرگترین درخت جهان:نوعی کاج بنام سکویا در کالیفرنیا به ارتفاع۱۱۲ متر

کاملترین کتاب بعد از قران:نهج البلاغه

بزرگترین کشور مسلمان جهان:اندونزی

بزرگترین شبه جزیره جهان:هند

سردترین منقطه جهان:سیبری در روسیه

گرمترین منطقه جهان:عزیزیه صحرای کبیر افریقا

بزرگترین دریاچه جهان:دریاچه خزر

بزرگترین مجمع الجزایر جهان:مجمع الجزایر مالزی

بزرگترین رود جهان:نیل

پهنترین رود جهان:امازون

بلند ترین فلات جهان:تبت

زیباترین خط جهان:نستعلیق

وسیع ترین شبه جزیره جهان:عربستان

وسیع ترین صحرای جهان:صحرای بزرگ افریقا

بزرگترین سلسله کوه جهان:اند

عمیق ترین نقطه اقیانوس جهان:مینرانو فلیپین

بزرگترین بنای جهان:اهرام مصر در جیزه

بزرگترین کلیسای جهان:کلیسای سن پسی پر در رم

بلند ترین مجسمه جهان:مجسمه ازادی نیویورک

بزرگترین پل معلق جهان:پل رویال جورج امریکا

بزرگترین حیوان زمینی جهان:فیل

بلند ترین حیوان جهان:زرافه

بزرگترین پرنده جهان:شتر مرغ

                   منبع:دایره المعارف مصور ایران و جهان


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

پسر بچه ای بسیار زود عصبانی می شد. پدرش جعبه میخی به او داد و گفت:

هر بار عصبانی شدی،میخی بر دیوار بکوب

 

روز اول پسر بچه 37 میخ به دیوار کوبید. چند هفته گذشت تا اینکه پسرک  به تدریج آموخت که چگونه عصبانیتش را کنترل نماید. کم کم از تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار  کم  شد و پسرک 

فهمید که کنترل عصبانیتش  ساده تر از کوبیدن میخ به دیوار است.

ماجرا را با به پدر در میان گذاشت. پدرش گفت: از این به بعد هر روز که توانست عصبانیتش را کنترل کند، میخی را از دیوار بیرون بکشد.

 

روزها گذشت و بالاخره زمانی رسید که پسرک همهء میخها را از دیوار بیرون کشیده بود. پدر دست پسر را گرفت و کنار دیوار برد و گفت:پسرم! کارت را بسیار خوب انجام دادی. اما به سوراخ های دیوار نگاه کن. این دیوار هرگز به حالت سابق خود بر نمی گردد. وقتی تو در هنگام عصبانیت حرفهایی میزنی، آن حرفها ،چنین اثری بر جای می گذارند. تو می توانی چاقویی در دل دیگری فرو کنی و بیرون آوری. اما هزاران بار عذر خواهی تو فایده ای ندارد. آری جای زخم نشسته بر آن دل، همواره  باقی است. و بدان که زخم زبان به همان اندازهء زخم چاقو دردناک است.


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

1-سیاست بدون شرف
2- لذت بدون وجدان
3- پول بدون کار
4-شناخت بدون ارزش‌ها
5- تجارت بدون اخلاق
6- دانش بدون انسانیت
7- عبادت بدون فداکاری

منبع: سفیر لینک


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

بی کاری؟         بیا یه کار توپ هست که خوراکته!!!!!!

یه فرصت طلایی  یه کار پر درآمد . . . کار در بانک . . .

ماهیانه هشتصد هزار تومان . . .

شرح وظایف:

{شما کنار باجه صندوق دار میشینی . . . هر کسی که آومد و از بانک پول تحویل گرفت . . .شما باید زبون خودت رو بیرون بیاری تا مشتری انگشتش رو روش خیس کنه و پول هاشو بشماره}

.

آرزوی موفقیت شما در شغل جدید


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

همه     میگن خدا رو می پرستن .اما فقط موقع بدبختی خدا رو به یاد میارن

همه     خودشون رو انسان می دونن .اما این چیزیه که نیستن و نبودن

همه     به دروغ گفتن عادت کردن و معتادش شدن و میگن که صادق هستن

همه     بدی داخل خودشون رو نمی بینن و فکر میکنن پاک هستن

همه    ادعای انسانیت و صفات انسانی رو دارن . اما هیچوقت نداشتن و نمی دونن چیه

همه     خودشون رو خیلی بالا میدونن.غافل از اینکه خیلی پایین هستن

همه     فقط تظاهر میکنن .ظاهرسازی مضحک چیزی که نیستنن و نمی تونن باشن

همه     میگن همه چیشون کامله . اما هیچی نیستن

همه     ناقص ترین و پست ترین هستن     حیف که نمی بینن

....


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

پروفسور فلسفه با بسته  سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان   خود روی میز گذاشت.

وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت   و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.

سپس  از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟

و همه دانشجویان موافقت کردند.

سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛   سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.

بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".

بعد پروفسور دو فنجان پر از چای از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.

در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.

اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل تحصیتان، کارتان، خانه تان و ماشینتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده."

پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.

همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.

.....

اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند."

یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان چای چه معنی داشتند؟

پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان چای با یک دوست هست! "


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

 

 

گشاده دست باش ، جاری باش ، کمک کن

 

( مثل رود )

 

 

 

با شفقت و مهربان باش

 

( مثل خورشید )

 

 

 

اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان

 

( مثل شب )

 

 

 

وقتی عصبانی شدی خاموش باش

 

(مثل مرگ )

 

 

 

متواضع باش و کبر نداشته باش

 

( مثل خاک )

 

 

 

بخشش و عفو داشته باش

 

( مثل دریا )

 

 

 

اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش( مثل آینه)  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 


این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬‌ چهارم چهار حرفی... تا بیستمین کلمه بیست حرفی 
نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار
 




 

 

I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancingindecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness  
 

ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

به پسرم درس بدهید . او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد اما به او بیامورزید که اگر با کار و زحمت خویش یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین 5 دلار بیابد.

به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد. از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید. اگر می توانید به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.به او بگویید تعمق کند. به پرندگان در حال پرواز در آسمان دقیق شود. به گلهای درون باغچه و زنبورها که در هوا پرواز می کنند دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردنکشها، گردنکش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند. به پسرم یاد بدهید که همه حرفها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند. ارزشهای زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند.به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد. به او بیاموزید که  می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست. به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد. در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد. به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سن و سال خوبی است.  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- جون قشنگ نیستم .
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.

بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.

مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.

اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.

زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟

دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!

باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نکنید!  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند,ولی آنان را ببخش .

 

 

 

 اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند,ولی مهربان باش.

 

 

 اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت,ولی موفق باش.

 

 

 

 اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند,ولی شریف و درستکار باش .

 

 

 

 آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند,ولی سازنده باش .

 

 

 

 

 اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند,ولی شادمان باش .

 

 

 

 

 نیکی های درونت را فراموش می کنند.ولی نیکوکار باش .

 

 

 بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.

 

 

 

 ودر نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند" است نه میان تو و مردم

 


 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

A man called home to his wife and said, "Honey I have been asked to go fishing up in Canada with my boss & several of his Friends.

مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم"

 

 

We'll be gone for a week. This is a good opportunity for me to get that Promotion I'v been wanting, so could you please pack enough Clothes for a week and set out 

ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن

 

my rod and fishing box, we're Leaving From the office & I will swing by the house to pick my things up" "Oh! Please pack my new blue silk pajamas."

ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار

 

The wife thinks this sounds a bit fishy but being the good wife she is, did exactly what her husband asked.

زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد.

 

The following Weekend he came home a little tired but otherwise looking good.

هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.

 

The wife welcomed him home and asked if he caught many fish?

همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟

 

He said, "Yes! Lots of Salmon, some Bluegill, and a few Swordfish. But why didn't you pack my new blue silk pajamas like I asked you to Do?"

مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"

 

You'll love the answer...

جواب زن خیلی جالب بود...

 

The wife replied, "I did. They're in your fishing box....."

زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت
 
 

 

 

 

who calls you back when you hang up on him

 
 
 
کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی
 

 

who will stay awake just to watch you sleep

 
کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند
 
 
 
 

 

wait for the guy who kisses your forehead

 
 
در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد[حمایتگر تو باشد]
 
 
 

 

who wants to show you off to world when you are in your sweats

 
 
 
 
کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد
 
 

 

who holds your hand in front of his friends

 
 
کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد
 

 

wait for the one who is constantly reminding you how much he cares about you and how lucky he is to have you

 
در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی و نگران توست و
چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد
 

 

wait for the one who turns to his friends and says that's her

 
در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه[همان کسی  که می خواستم]

ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ
آخرین مطالب
نويسندگان

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 436
بازدید کل : 118091
تعداد مطالب : 150
تعداد نظرات : 75
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


 
 
 
blogکد بازی تمرکز حواس
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ

Web 2.0 scientific calculator