قبر افکاراتم
حالمان بد نيست غم کم مي خوريم, کم که نه، هر روز کم کم مي خوريم...
 
 

 

بزرگترین مصب رودخانه جهان:سوندرهانس هند

بزرگترین کشورجهان:روسیه

شورترین دریای جهان:بحرالمیت

کوچکترین کشور جهان:واتیکان

کوچکترین قاره جهان:استرالیا

کوچکترین دریای جهان:مرمره

ژرفترین دریاچه جهان:بایکان در سیبری

وسیعترین اقیانوس جهان:اقیانوس ارام

وسیعترین دریای جهان:مدیترانه

پر جمعیت ترین کشور جهان:چین

پر جمعیت ترین شهرجهان:مکزیکوسیتی

بلند ترین قله جهان:اورست در هند

شمالی ترین شهر جهان:همرنست در نروژ

بزرگترین درخت جهان:نوعی کاج بنام سکویا در کالیفرنیا به ارتفاع۱۱۲ متر

کاملترین کتاب بعد از قران:نهج البلاغه

برترین های جهان :

بزرگترین مصب رودخانه جهان:سوندرهانس هند

بزرگترین کشورجهان:روسیه

شورترین دریای جهان:بحرالمیت

کوچکترین کشور جهان:واتیکان

کوچکترین قاره جهان:استرالیا

کوچکترین دریای جهان:مرمره

ژرفترین دریاچه جهان:بایکان در سیبری

وسیعترین اقیانوس جهان:اقیانوس ارام

وسیعترین دریای جهان:مدیترانه

پر جمعیت ترین کشور جهان:چین

پر جمعیت ترین شهرجهان:مکزیکوسیتی

بلند ترین قله جهان:اورست در هند

شمالی ترین شهر جهان:همرنست در نروژ

بزرگترین درخت جهان:نوعی کاج بنام سکویا در کالیفرنیا به ارتفاع۱۱۲ متر

کاملترین کتاب بعد از قران:نهج البلاغه

بزرگترین کشور مسلمان جهان:اندونزی

بزرگترین شبه جزیره جهان:هند

سردترین منقطه جهان:سیبری در روسیه

گرمترین منطقه جهان:عزیزیه صحرای کبیر افریقا

بزرگترین دریاچه جهان:دریاچه خزر

بزرگترین مجمع الجزایر جهان:مجمع الجزایر مالزی

بزرگترین رود جهان:نیل

پهنترین رود جهان:امازون

بلند ترین فلات جهان:تبت

زیباترین خط جهان:نستعلیق

وسیع ترین شبه جزیره جهان:عربستان

وسیع ترین صحرای جهان:صحرای بزرگ افریقا

بزرگترین سلسله کوه جهان:اند

عمیق ترین نقطه اقیانوس جهان:مینرانو فلیپین

بزرگترین بنای جهان:اهرام مصر در جیزه

بزرگترین کلیسای جهان:کلیسای سن پسی پر در رم

بلند ترین مجسمه جهان:مجسمه ازادی نیویورک

بزرگترین پل معلق جهان:پل رویال جورج امریکا

بزرگترین حیوان زمینی جهان:فیل

بلند ترین حیوان جهان:زرافه

بزرگترین پرنده جهان:شتر مرغ

                   منبع:دایره المعارف مصور ایران و جهان


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

پسر بچه ای بسیار زود عصبانی می شد. پدرش جعبه میخی به او داد و گفت:

هر بار عصبانی شدی،میخی بر دیوار بکوب

 

روز اول پسر بچه 37 میخ به دیوار کوبید. چند هفته گذشت تا اینکه پسرک  به تدریج آموخت که چگونه عصبانیتش را کنترل نماید. کم کم از تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار  کم  شد و پسرک 

فهمید که کنترل عصبانیتش  ساده تر از کوبیدن میخ به دیوار است.

ماجرا را با به پدر در میان گذاشت. پدرش گفت: از این به بعد هر روز که توانست عصبانیتش را کنترل کند، میخی را از دیوار بیرون بکشد.

 

روزها گذشت و بالاخره زمانی رسید که پسرک همهء میخها را از دیوار بیرون کشیده بود. پدر دست پسر را گرفت و کنار دیوار برد و گفت:پسرم! کارت را بسیار خوب انجام دادی. اما به سوراخ های دیوار نگاه کن. این دیوار هرگز به حالت سابق خود بر نمی گردد. وقتی تو در هنگام عصبانیت حرفهایی میزنی، آن حرفها ،چنین اثری بر جای می گذارند. تو می توانی چاقویی در دل دیگری فرو کنی و بیرون آوری. اما هزاران بار عذر خواهی تو فایده ای ندارد. آری جای زخم نشسته بر آن دل، همواره  باقی است. و بدان که زخم زبان به همان اندازهء زخم چاقو دردناک است.


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

1-سیاست بدون شرف
2- لذت بدون وجدان
3- پول بدون کار
4-شناخت بدون ارزش‌ها
5- تجارت بدون اخلاق
6- دانش بدون انسانیت
7- عبادت بدون فداکاری

منبع: سفیر لینک


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

بی کاری؟         بیا یه کار توپ هست که خوراکته!!!!!!

یه فرصت طلایی  یه کار پر درآمد . . . کار در بانک . . .

ماهیانه هشتصد هزار تومان . . .

شرح وظایف:

{شما کنار باجه صندوق دار میشینی . . . هر کسی که آومد و از بانک پول تحویل گرفت . . .شما باید زبون خودت رو بیرون بیاری تا مشتری انگشتش رو روش خیس کنه و پول هاشو بشماره}

.

آرزوی موفقیت شما در شغل جدید


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

همه     میگن خدا رو می پرستن .اما فقط موقع بدبختی خدا رو به یاد میارن

همه     خودشون رو انسان می دونن .اما این چیزیه که نیستن و نبودن

همه     به دروغ گفتن عادت کردن و معتادش شدن و میگن که صادق هستن

همه     بدی داخل خودشون رو نمی بینن و فکر میکنن پاک هستن

همه    ادعای انسانیت و صفات انسانی رو دارن . اما هیچوقت نداشتن و نمی دونن چیه

همه     خودشون رو خیلی بالا میدونن.غافل از اینکه خیلی پایین هستن

همه     فقط تظاهر میکنن .ظاهرسازی مضحک چیزی که نیستنن و نمی تونن باشن

همه     میگن همه چیشون کامله . اما هیچی نیستن

همه     ناقص ترین و پست ترین هستن     حیف که نمی بینن

....


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

پروفسور فلسفه با بسته  سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان   خود روی میز گذاشت.

وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت   و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.

سپس  از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟

و همه دانشجویان موافقت کردند.

سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛   سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.

بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".

بعد پروفسور دو فنجان پر از چای از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.

در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.

اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل تحصیتان، کارتان، خانه تان و ماشینتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده."

پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.

همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.

.....

اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند."

یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان چای چه معنی داشتند؟

پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان چای با یک دوست هست! "


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

 

 

گشاده دست باش ، جاری باش ، کمک کن

 

( مثل رود )

 

 

 

با شفقت و مهربان باش

 

( مثل خورشید )

 

 

 

اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان

 

( مثل شب )

 

 

 

وقتی عصبانی شدی خاموش باش

 

(مثل مرگ )

 

 

 

متواضع باش و کبر نداشته باش

 

( مثل خاک )

 

 

 

بخشش و عفو داشته باش

 

( مثل دریا )

 

 

 

اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش( مثل آینه)  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 


این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬‌ چهارم چهار حرفی... تا بیستمین کلمه بیست حرفی 
نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار
 




 

 

I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancingindecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness  
 

ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

به پسرم درس بدهید . او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد اما به او بیامورزید که اگر با کار و زحمت خویش یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین 5 دلار بیابد.

به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد. از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید. اگر می توانید به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.به او بگویید تعمق کند. به پرندگان در حال پرواز در آسمان دقیق شود. به گلهای درون باغچه و زنبورها که در هوا پرواز می کنند دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردنکشها، گردنکش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند. به پسرم یاد بدهید که همه حرفها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند. ارزشهای زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند.به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد. به او بیاموزید که  می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست. به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد. در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد. به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سن و سال خوبی است.  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- جون قشنگ نیستم .
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.

بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.

مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.

اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.

زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟

دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!

باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نکنید!  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند,ولی آنان را ببخش .

 

 

 

 اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند,ولی مهربان باش.

 

 

 اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت,ولی موفق باش.

 

 

 

 اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند,ولی شریف و درستکار باش .

 

 

 

 آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند,ولی سازنده باش .

 

 

 

 

 اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند,ولی شادمان باش .

 

 

 

 

 نیکی های درونت را فراموش می کنند.ولی نیکوکار باش .

 

 

 بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.

 

 

 

 ودر نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند" است نه میان تو و مردم

 


 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

A man called home to his wife and said, "Honey I have been asked to go fishing up in Canada with my boss & several of his Friends.

مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم"

 

 

We'll be gone for a week. This is a good opportunity for me to get that Promotion I'v been wanting, so could you please pack enough Clothes for a week and set out 

ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن

 

my rod and fishing box, we're Leaving From the office & I will swing by the house to pick my things up" "Oh! Please pack my new blue silk pajamas."

ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار

 

The wife thinks this sounds a bit fishy but being the good wife she is, did exactly what her husband asked.

زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد.

 

The following Weekend he came home a little tired but otherwise looking good.

هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.

 

The wife welcomed him home and asked if he caught many fish?

همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟

 

He said, "Yes! Lots of Salmon, some Bluegill, and a few Swordfish. But why didn't you pack my new blue silk pajamas like I asked you to Do?"

مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"

 

You'll love the answer...

جواب زن خیلی جالب بود...

 

The wife replied, "I did. They're in your fishing box....."

زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.  


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت
 
 

 

 

 

who calls you back when you hang up on him

 
 
 
کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی
 

 

who will stay awake just to watch you sleep

 
کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند
 
 
 
 

 

wait for the guy who kisses your forehead

 
 
در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد[حمایتگر تو باشد]
 
 
 

 

who wants to show you off to world when you are in your sweats

 
 
 
 
کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد
 
 

 

who holds your hand in front of his friends

 
 
کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد
 

 

wait for the one who is constantly reminding you how much he cares about you and how lucky he is to have you

 
در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی و نگران توست و
چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد
 

 

wait for the one who turns to his friends and says that's her

 
در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه[همان کسی  که می خواستم]

ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

1. اعتقاد (Belief)

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند، فقط یک پسربچه با چتر آمده بود، این یعنی اعتقاد.

2. اعتماد (Trust)


اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد، وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید، او شادمانه میخندد ... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت، این یعنی اعتماد.

3. امید (Hope)


هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم. ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید، این یعنی امید.

چه خوب است که با اعتقاد، اعتماد و امید زندگی کنیم ...


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

 

تا کنون انسان‌ها اعتقاد داشتند حرکات خاص بدن و چگونگی نگاه کردن می‌تواند

نشانه‌هایی از دروغ گفتن ، عصبی بودن ، خیانت کردن و مانند آن را فاش کند.

اما پروفسور جفری بیتی از دانشگاه منچستر در این باره گفت : بسیاری از مردم

نمی‌دانند پاهای انسان‌ها می‌توانند پیام‌های رمزآلودی در مورد شخصیت ،تمایلات و

افکار انسان‌ها از خود نشان دهند.

تحقیقات نشان می‌دهد انسان‌ها در زمان دروغ گفتن پاهای خود را به طور غیرعادی

بی‌حرکت نگاه می‌دارند تا حد ممکن دیگران را متوجه دروغ گفتن خود نکنند.

زنان نیز معمولا مردان را از روی شکل کفش‌هایشان و این که به چه میزان تمیز است و

با دیگر لباس‌هایشان همخوانی دارد ارزیابی می‌کنند.

مردان در زمان عصبی بودن معمولا حرکت پاهایشان افزایش پیدا می‌کند ، اما زنان دقیقا

بر خلاف مردان در هنگام عصبانیت پاهای خود را بی‌حرکت نگاه می‌دارند.

افراد خجالتی هم معمولا پاهای خود را تکان می‌دهند که این نشان از راحت نبودن آن‌ها

در یک جمع خاص دارد.افراد مغرور و متکبر از سوی دیگر حرکت پای کم‌تری دارند.

پروفسور بیتی در این باره گفت: اکثر مردم با حالات چهره و معانی آن‌ها آشنایی دارند

، اما در مورد حرکات پاها و معانی آن‌ها چیزی نمی‌دانند.اما حقیقت این است که زبان

پاها می‌توانند اطلاعات زیادی در مورد شخصیت یک فرد ، این که فرد در زمان صحبت کردن

به چه چیزی فکر می‌کند فاش کند.حتی از طریق آن‌ها می‌تواند به حالات احساسی و

روان‌شناسی و خصوصیات یک انسان پی برد.

یکی از نکات جالب در این مورد آن است که اکثر انسان‌ها می‌توانند حالات چهره خود را

کنترل کنند ، اما معمولا آن‌ها کنترل خاصی روی حرکات پای خود ندارند و به همین دلیل

این عضو بدن به راحتی می‌تواند شخصیت صاحب خود را فاش کند.

او در ادامه گفت : من برای فهمیدن معانی گوناگون حرکات پا ده‌ها سال تحقیق کردم و

اطلاعات زیادی در این مورد کسب کردم.

معمولا مردم برای آنکه متوجه به دروغ گویی شخصی بشوند به چهره و چشمان او نگاه

می‌کنند ، اما حقیقت این است که بسیاری از مردم می‌توانند چهره خود را کنترل کرده و

دروغگویی خود را پنهان کنند.اما یکی از بهترین روش‌ها برای پی بردن به دروغ گفتن یک

شخص توجه به حرکات پاهاست.زمانی که انسان‌ها دروغ می‌گویند ، به طور غیر عادی پاهای

خود را ثابت و بی حرکت نگاه می‌دارند.

این در حالیست که بسیاری از مردم تصور می‌کنند انسان‌ها به دلیل عصبی بودن در زمان

دروغگویی بیشتر حرکت می‌کنند ، اما این موضوع کاملا برعکس است.زمانی که ما دروغ

می‌گوییم در حال سرکوب کردن و مخفی کردن یک احساس خوب هستیم و همین کار را هم با

حرکات پای خود انجام می‌دهیم.

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

 
1. جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

2.
تقلب کردندر مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده میشوند.


۳. مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

5.
در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود.

6.
در آریزونایآمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است.

7.
در تایلند همه سینما رو مجبورندهنگام پخش سرود ملی قبل از شروع فیلم قیام کنند.

8.
در دانمارک روشن کردنماشین قبل از چک كردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

9.
در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان 500 دلار جریمه دارد و قبل ازخارج شدن از خانه حتما باید لباس زیر پوشیده باشید.

10.
در سال 1888 دربریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن ماشیناز کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

11.
در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیرمی شدن، به اعدام محکوم می شد.

12.
در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داکبه علت شلوار نپوشیدن شخصیت اصلی سریال ممنوع بود.

13.
تا سال 1984، بلژیکیها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست 1500 نفری در روزهای ناپلئون بطور رندومانتخاب کنند.

14.
در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی بااتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.

15.
اتریش اولینکشوری بود که مجازات مرگ را در سال 1787 حذف کرد.

16.
صد ها سال پیش هرفردی که قصد داشت از کشور خارج شود، به سرعت اعدام می شد.

17.
در طول جنگجهانی اول هر سربازی که به همجنس بازی متهم می شد، اعدام می شد.

18.
درزمان حکومت طالبان در افعانستان، پوشیدن جوراب سفید برای زنان به علت تحریک آمیزبودن آن برای مردان ممنوع بود. در ضمن ماموران پلیس دستور داشتند پنجره خانه ها رابا رنگ سیاه بپوشانند تا زنان حاضر در خانه ها دیده نشوند.

19.
در 24 ایالتآمریکا صغف حنسی عامل اصلی طلاق است.

20.
در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس،هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب، برای ماموران آتش نشانی ممنوعاست.
روانشناسي افراد از روي فرم پاهايشان

ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به  او گفت : 
-  می  خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید :   

 

-   نام دختر چیست ؟   مرد جوان گفت :

 

-   نامش سامانتا است و  در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید  و گفت :

 

-  من متاسفم به جهت  این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج  کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی  به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را  آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با  ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت :

 

-  مادر من می خواهم  ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او  خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت :   

 

-  نگران نباش پسرم .  تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی .  چون تو پسر او نیستی . . . !

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند. قیمت ساعت ۳۰ هزار تومان بوده و هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنند…
بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت ۲۵ هزار تومان بوده. این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان

شاگرد ۲ هزار تومان را برای خود بر میدارد و ۳ هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)
حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کرده اند . که ۳*۹ برابر ۲۷ میشود
این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است میشود ۲۹ تومان
هزار تومان باقیمانده کجاست ؟

طراح سوال : دکتر حسابی

 


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

 

اراك : سلطان‌آباد

اردبیل : فیروزگرد، اردپیل، بادان پیروز، پیروز رام

ارومیه : ارمیه، اورمیه، رومیه، رضائیه

اصفهان : انزان، گابیان، گابیه، جی، كی، اسپاهان، سپاهان، اسپهان، صفاهان، اسفاهان، اسبهان، اسفهان، اسباهان، گابا، اسپادانا، آپادان، آپادانا، رشورجی، یهودیه، اصبدانه

اهواز : جمع هوزی یا سوزی، ناصری، سوق‌الاهواز، هرمزاردشیر، رام‌شهر، اگینیس، تاریانا، اوكسین

ایلام : پشتكوه، عیلام، انزان، انشان

بابل : بارفروش

بجنورد : بیژن گرد، بوزنجرد، چرمغان

بروجرد : وروجرد، وروگرد، ولوگرد، بروگرد، اروگرد، پیروزگرد

بندرعباس : گمبرون، عباسی

بوشهر : ابوشهر

بیرجند : برجند، برجن، برکن، بیرگند

تبریز : داوریژ (به ارمنی یعنی انتقام)، تورژ (tavrezh)

تهران : طهران (از توابع ری)

خرم‌آباد : شاپورخواست

رشت : بیه‌پس

ری : رقا، رگا، رگها، راك، راگ، پیروزرام، راگس، راجس، ری‌اردشیر، محمدیه

زابل : نیمروز

زاهدان : دزداب

زنجان : خمسه

ساری : سارویه، طوسان، زدركرد، زادراكارتا، وَرنَه، فناكه (phanaca)، سیرینكس (syrinx)، اوهر، نارنجه كوتی

سمنان : قومس

با سپاس از هم میهن عزیزمان

سنندج : سنه دژ

شیراز : تی را سی ئیش

شهركرد : ده‌كرد

قزوین : كژین، كشوین، كشرین

قم : ؟ (اطلاعاتی در دست نیست)

كرمان : بردشیر

كرمانشاه : قرماسین، كامبادن، كرمانشه

گرگان : وُركان، هیركانیا، جرجان

مشهد : سناباد (از توابع طوس)

نیشابور : نشابور، نشاپور، نیشاپور، نیسابور، نیوشاهپور، نیوك شاهپوهر (Nivak - Shahpuhr)

همدان : امدانه، هگمتان، هنگمتان، اگباتان

یاسوج : تل خسرو

یزد : منسوب به یزدگرد، زندان سكندر، ایساتیس، فرافیژ

گرگان : استر آباد

سبزوار : بیهق

زنجان : شهین ، زندیگان ، زنگان

دامغان : صددروازه

 رشت : اگر حروف کلمه "رشت" را با توجه به حروف ابجد، تبدیل به عدد کنیم، عددی به دست می آید که برابر با تاریخ ساخت شهر رشت است. نام این شهر نیز به همین دلیل رشت گذاشته شده است...

با سپاس از هم میهن عزیزمان از رشت

بافق : بافرگ " بافرگ گويي يكي از موبدان بزرگ زرتشتي بوده است "

با سپاس از هم میهن عزیزمان از بافق

مسجد سلیمانپارسوماش

اسد آباد همدان :   آدراپانا


ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: :: توسط : شيرين

درباره وبلاگ
آخرین مطالب
نويسندگان

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 150
تعداد نظرات : 75
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


 
 
 
blogکد بازی تمرکز حواس
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ

Web 2.0 scientific calculator