با همهي لحن خوش آواييام
دربِدر کوچهي تنهاييام
اي! دو، سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمهي تو از همه پرشورتر
کاش کهاين فاصله را کم کني
محنت اين قافله را کم کني
کاش که همسايهي ما ميشدي
مايهي آسايهيما ميشدي
هر که به ديدار تو نايل شود
يکشبه حلّال مسائل شود
شهر پر از زمزمهي نام توست
کوچهيدل منتظرگامتوست
دوش مرا حال خوشي دست داد
سينهيمارا عطشيدستداد
نام تو بردم، لبم آتش گرفت
شعلهبهدامانسياوشگرفت
نام تو آرامهي جان من است
نامهيتو خطّ امانمناست
اي نگهت، خاستگه آفتاب
بر منِظلمتزده يکشب بتاب
پرده برانداز، ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
اي نَفَسَت، يار و مددکار ما
کيو کجا؟وعدهيديدار ما ...